قابل تحمل

/qAbeletahammol/

مترادف ها

tolerable (صفت)
قابل قبول، متوسط، تحمل پذیر، نسبتا خوب، قابل تحمل، مدارا پذیر

supportable (صفت)
قابل تحمل، حمایت کردنی، تاب اوردنی

sustainable (صفت)
قابل تحمل، تاب اوردنی

فارسی به عربی

محتمل

پیشنهاد کاربران

دستخوش تاب آوری
به پارسی : درخور تاب آوری
قابل تحمل
بَرتافتَنی ، بَرتابیدَنی ، بَرتابِش پَذیر ، بَرتافت پَذیر
قابل قبول، قابلیت پذیرفتن،