قابل تامل


برابر پارسی: درنگ کردنی

پیشنهاد کاربران

درخور نگرش،
نگرش پذیر
جای فکر داشتن
اندیشیدنی، سنجش پذیر
Thought Provoking
قابل تفکر و اندیشیدن

بپرس