قابل اعتماد
/qAbele~e~temAd/
برابر پارسی: باور پذیر، استوان
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
صحیح، درست، موثق، معتبر، قابل اعتماد
راز دار، موثق، معتبر، قابل اعتماد، موتمن، قابل اطمینان، معتمد، قابل اتکا، مورد اطمینان
درست، موثق، قابل اعتماد، قابل اطمینان، مورد اعتماد، امین
معتبر، قابل اعتماد، امین، اطمینان بخش
قابل اعتماد، قابل اطمینان، مورد اعتماد، توکل پذیر
وفادار، قابل اعتماد، سرحال، شیک، تر و تمیز، خود ارا
قابل اعتماد، حساب کردنی، براورد کردنی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
معتمد
تکیه کردنی، پذیرفتنی
پایور ، استوار