قابل اعتراض


برابر پارسی: خرده پذیر

لغت نامه دهخدا

قابل اعتراض. [ ب ِل ِ اِ ت ِ ] ( ص مرکب ) اعتراض پذیر. || ( اصطلاح حقوق ) حکمی که بتوان بدان اعتراض کرد. هر حکمی که غیاباً از دادگاه بخش یا شهرستان صادر شده باشد. احکام و قرارهائی که غیاباً صادر شده باشند در مدت معین قابل اعتراض است. رجوع به قانون آئین دادرسی شود.

فرهنگ فارسی

اعتراض پذیر حکمی که بتوان بدان اعتراض کرد .

مترادف ها

contestable (صفت)
قابل اعتراض

unlikely (صفت)
قابل اعتراض، بعید، غیر جذاب، غیر محتمل

فارسی به عربی

من غیر المحتمل

پیشنهاد کاربران

بپرس