دیکشنری
مترجم
بپرس
قاب کردن
معنی انگلیسی
:
frame
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
قاب کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ازقاب ترکی + کردن فارسی. جایگیر کردن چیزی در قاب.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) جا دادن چیزی در قاب : قاب کردن عکس .
مترادف ها
frame
(فعل)
تنظیم کردن، بیان کردن، قاب کردن، قاب گرفتن، چارچوب گرفتن
فارسی به عربی
اطار
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها