قاب عینک


برابر پارسی: دورک

لغت نامه دهخدا

قاب عینک. [ ب ِ ع َ / ع ِ ن َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از ترکی قاب به معنی ظرف + عینک. ظرف یا جعبه ای که عینک در آن گذارند.

فرهنگ فارسی

از ترکی قاب بمعنی ظرف و عینک . ظرف یا جعبه ای که عینک در آن گذارند .

مترادف ها

rim (اسم)
لبه، دیواره، قاب عینک

فارسی به عربی

حافة

پیشنهاد کاربران

( ( عینک نمره یی زده بودبا دسته های فلزی وقاب ظریف. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 8 . ) )
قاب عینک

بپرس