دیکشنری
مترجم
بپرس
قائم ریختن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
قائم ریختن. [ ءِ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از عاجز آمدن و جنگ ناکردن باشد. ( برهان ).
فرهنگ فارسی
کنایه از عاجز ماندن و جنگ ناکردن باشد
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها