فینگر

واژه نامه بختیاریکا

( فینگُر * ) ( انگ ) ؛ انگشتان؛ نیشگون

پیشنهاد کاربران

انگشتِ دست، انگشتی
فینگرفود: لقمه آماده، لقمک، غاذی، غذای آماده کوچک که به راحتی با انگشت سرو بشود بلله، برشی از غذا، مقداری از بستنی در ظرف کوچک

بپرس