فینسخ

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
نسخ (۴ بار)

زایل کردن. از بین بردن. «نَسَخَ الشَّیْ‏ءَ: اَزالَهُ» در قاموس ازاله و ابطال و تغییر و در صحاح ازاله و تغییر گفته است. مثل . یعنی: خدا آنچه را که شیطان (از فتنه) القا کرده از بین می‏برد و آیات خویش را محکم می‏کند معنی آیه در «منی» گذشت. در مجمع فرموده: نسخ در لغت آن است که چیزی را ابطال کرده و چیز دیگری در جای آن قرار دهیم و اصل آن عوض گرفتن چیزی است در جای دیگری. عبارت راغب نظیر مجمع است که گفته:«اَلنَّسْخُ اِزالَةُ شَیْ‏ءٍ بِشَیْ‏ءٍ یَتَعَقَّبُهُ». به نظر نگارنده معنای اولی همان ازاله است و این قیود بعد از رواج نسخ در احکام اضافه شده که نسخ حکم جانشین کردن حکمی در جای حکمی است. در المنار گوید: امامان لغت گفته‏اند: نسخ در اصل به معنی نقل است خواه نقل بذاته باشد مثل «نَسَخَتِ الشَّمْسُ الظِلَّ» یعنی آفتاب سایه را از محلی به محلی نقل کردو یانقل صورت باشد مثل «نَسَخْتُ الْکِتابَ» یعنی صورت آن را به کتاب دیگری نقل کردم. در اقرب الموارد گوید: اصل آن به معنی نقل است. این معنی مخالف با ازاله نیست که اختیار کردیم بلکه از لوازم آن می‏باشد. نسخ چنانکه گفته شد در نسخه برداری و اثبات مثل نیز بکار رود گویی نسخه برداشتن نوعی ازاله است نسبت به نسخه اول و نقل آن است به جای دیگر. از این است که در مفردات و اقرب گفته: «نَسْخُ الْکِتابِ: نَقْلُ صَوْرَتِهِ‏الْمُجَرَّدَةِ اِلی‏کِتابِ آخَر» . این کتاب (نامه عمل) ماست که بر شما به حق سخن می‏گوید ما از آنچه می‏کردید نسخه بر می‏داشتیم، از این آیه روشن می‏شود که نوشتن اعمال به صورت ضبط صوت و پرده سینما است و صرف نوشتن اینکه فلانی دورکعت نماز خواند، نسخه برداری نیست . * . نسخه به تصریح اقرب الموارد هم به کتاب منقول و هم منقول منه اطلاق می‏شود ولی ظاهرا آن در آیه به معنی نوشته است و این شاید از آن باشد که از لوح محفوظ و از عالم غیب به الواح انتقال یافته بود یعنی: چون غضب موسی فرونشست الواح را گرفته و درنوشته آنهاهدایت و رحمت بود. *** . این آیه نظیر آیه ذیل است . «ما» در آیه اول در مقام ان شرطیه است یعنی: اگر آیه‏ای را نسخ کنیم یا ازیادتان ببریم بهتر از آن یا نظیر آنرا می‏آوریم آیا نمی‏دانی که خداوند بهرچیز توانااست. به نظر می‏آید: این آیه و آیه مابعدش در سوره بقره، با ماقبل و مابعد ارتباط ندارد و مطلب مستقلی است و به قرینه «نُنْسِها» روشن می‏شود که مراد از نسخ فقط نسخ حکم است ولی تلاوت آیه خواهدماند، اما «نُنْسِها» (ازباب افعال) آن است که خدا آیه‏ای رااز یاد پیغمبر ببرد و آن از بین رفتن حکم آیه و خود آیه است.و آن با . مخالف نیست زیرا این آیه نیسان را نفی می‏کند نه انساءرا بعبارت دیگر بعد از آیه فوق در اثر تأیید خداوند دیگر آن حضرت هیچ آیه را فراموش نمیکرد اما این مخالف باآن نیست که خدا بخواهد آیه‏ای را از لمصلحة از یاد آن حضرت ببرد، فقط صحبت اینجاست که آیا انساء واقع شده یا نه؟ بقولی انساء باید قبل از تبلیغ آیه باشد. لذا محذوری از مصداق داشتن آن نیست در این صورت باید دید وحی اولی و انساء ثانوی چه حکمت داشته است. «نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهااَوْمِثْلِها» صریح است در اینکه آیه و حکم بعدی پرمصلحت‏تر از حکم اولی و یا مثل آن خواهدبود یعنی حکم بعدی فقط در حفظ مصلحت مانند اولی است و گرنه از حیث زمان، اولی نمی‏تواند در جای دومی واقع شود، تنها از حیث قیام به مصلحت نظیر هم اند والا آمدن دومی لغو خواهد بود. آیات منسوخه نسخ حکم آن است که مصلحت حکم محدود به زمان باشد و با سرآمدن زمان مصلحت از بین رفته و منسوخ می‏شود و حکم دیگری جای آن را می‏گیرد. ابوبکر نحاس در کتاب «الناسخ و المنسوخ» صدوسی و هشت آیه شمرده که به ادعای او این 138 آیه نسخ شده‏اند. ولی قائل به نسخ در ان امثال قتاده، عطا، عکرمه و غیره هستند که اعتنایی به سخن آنها نیست ودر «قرء- قرآن» تحت عنوان «دقت» حال آنها را بررسی کردیم وهیچ یک صحابی نبوده و زمان وحی را درک نکرده‏اند و پای ابن عباس نیز در نسخ این آیات در میان است و درهمان فصل گفته‏ایم که او سه سال قبل از هجرت متولد شدو سیزده ساله بود که رسول خدا«صلی الله علیه واله» رحلت فرمود. یک پسر 13 ساله چقدر معلومات می‏تواند اخذ کند؟ و اگر گوییم که از علی بن ابیطالب اخذ کرده است، آری ابن عباس از آن حضرت چیزهای بسیاری آموخته ولی فرزندان آن حضرت که امامان‏اطهار علیهم السلام هستند باید این گفته‏ها را تصدیق کنند. بعقیده بعضی از محققین: در قرآن مجید آیه منسوخی یافته نیست و آن محققین فقط به امکان نسخ قائل اند نه به وقوع آن ولی شاید این سخن اغراق باشد. از آیاتیکه بطور یقین منسوخ دانسته‏اند آیه 12 از سوره مجادله یعنی صدقه دادن قبل از خلوت با رسول «صلی الله علیه واله» است . که آیه 13 همین سوره آن را نسخ کرد . در باره هردو در «نجوی» مشروحا سخن گفتیم. علامه خویی در البیان سی و شش آیه نقل نموده و نسخ همه را جز آیه فوق نفی کرده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس