فیلولوژی

لغت نامه دهخدا

فیلولوژی. [ ل ُ ل ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) علمی است که آثار ادبی و زبانها را ازنظر تتبع و استقصای متون و صرف ونحو مورد دقت قرار میدهد. علم لغات. علم السنه. || علم بر روحیات و احوال اجتماعی و صنعتی یک یا چند ملت. ( فرهنگ فرانسه به فارسی سعید نفیسی ).

فرهنگ فارسی

علمی است که آثار ادبی و زبانها را از نظر تتبع و استقصای متون و صرف و نحو مورد دقت قرار می دهد .

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

با درود و تشکر فراوان
چرا نباید در فرهنگستان زبان و ادب پارسی ؛ واژه �زبان شناسی� به جای فیلولوژی جایگزین شود؟ چه نیازی است که واژه سنگین و غلط انداز �فقه اللغه� را بکاربریم؛ این فرهنگستان زبان و ادب پارسی است یا زبان و ادب عربی؟ چرا باید در فرهنگستان ادب فارسی جایگزینهای عربی را بکار بریم و رایج کنیم ؟ امید که نگرشی ژرف به پییشینه خویش کنیم [دین و مذهب جایگاه خود رادارد و زبان پارسی جایگاه دیرینه و ارزشمند خود را] خویشتن را ازیاد نبریم.
...
[مشاهده متن کامل]

Filologia یعنی بررسی واژگان متون و آثار ادبی کهن که به صورت دست نوشته توسط افراد مختلف در قرون متمادی نوشته شده اند، به عنوان مثال کتاب کمدی الهی دانته رو در نظر بگیریم وقتی دانته کمدی الهی رو نوشت اصل
...
[مشاهده متن کامل]
دست نوشته آن از بین رفته و افرادی که بعدها آن را نوشته اند ممکن است از واژگان مختلفی استفاده کرده باشند و فیلولوژی دقیقا به بررسی این واژگان می پردازد که کدام نویسنده چه واژه ای را به کار برده و کدام واژه به خود اثر اصلی کتاب نزدیک تر است و برای شناسایی آن از تکنیک ها و متدهای مختلفی استفاده می کنند.

فیلو به معنی شناخت و بررسی صرف و نحو واژگان باستانی که ریشه درزبانهای هند و اروپایی دارند گفته میشود. از هر نقطه جغرافیایی دنیا لاشد فرقی نمیکند
بنام خدا
باسلام، فیلولوژی یا فقه اللغه به معنی زبانشناسی میباشد.
با تشکر
زبان شناسی تاریخی یا فقه اللغه ۞ خاستگاه فیلولوژی مکتب فیلولوژی اسکندریه بود اما به طور مشخص فردریش آگوست ولف در سال ۱۷۷۷ آن را بنیاد نهاد و هم چنان رشته ای زنده است. دل مشغولی اصلی فیلولوژی از جمله تاریخ
...
[مشاهده متن کامل]
ادبی، آداب و رسوم، نهادها و تصحیح انتقادی متن هاست. فیلولوژی با مقایسه متن ها در دوره های تاریخی متفاوت می کوشد به ویژگی های سبک شناختی متن ها پی ببرد و در نتیجه صحت و اعتبار تاریخی آن ها را بسنجد. ۞

بپرس