فیلهلنیسم ( Philhellenism ) یا یونان دوستی؛ و فیلهلن ( Philhellene به معنای ستایندهٔ یونانی ها و هرچیز یونانی ) مشتق شده از واژهٔ φίλος ( philos، به معنای دوست و عاشق ) و ἑλληνισμός ( hellênismos، به معنای یونانی ) یک جنبش روشنفکری بود∗ که به ویژه در بدو سدهٔ نوزدهم برجسته بود. این به احساساتی دامن زد که سرانجام اروپائیانی از جمله لرد بایرون یا شارل نیکلای فابویه∗ را بر آن داشت که جنگ استقلال یونان از امپراتوری عثمانی را پشتیبانی کنند.
فیلهلنیسمِ اروپائی پایان سدهٔ نوزدهم به مقدار کثیری در میان کلاسیک شناسان دیده شده است.
در دوران باستان، واژهٔ "Philhellene" هم برای توصیف غیر - یونانی هایی که دوستدار فرهنگ یونانی بودند و هم یونانی هایی که میهن پرستانه از فرهنگ خود پاسداری کردند، مورد استفاده قرار گرفت. فرهنگ واژگان یونانی - انگلیسیِ لیدل - اسکات∗ "philhellene" را چنین تعریف می کند:" دوستدار یونانی ها، به ویژه شهریاران بیگانه، همچون آماسیس دوم، پادشاهان اشکانی، همچنین خودکامگان∗ یونانی از جمله جیسونِ فرای∗ و در کل میهن پرستان یونانی. "[ ۱]
از برخی نمونه ها می توان به اِواگوراس∗ [ ۲] قبرسی و فیلیپ مقدونی ( که همگی توسط ایسوکراتس فیلهلن یا Philhellenes نامیده شدند ) اشاره کرد؛[ ۳] همچنین حکمرانان اولیهٔ شاهنشاهی اشکانی از مهرداد یکم نیز از عنوان فیلهلن بر روی سکّه های خود استفاده کردند؛ که اقدامی سیاسی با هدف ایجاد روابط دوستانه با اتباع یونانی شان بود. [ ۴]
طبقات بالای باسواد∗ روم در طول سدهٔ سوم قبل از میلاد در فرهنگ خود به طور فزاینده ای یونانی سازی∗ می شدند. [ ۵] [ ۶] [ ۷]
در میان رومیان تیتوس کوئینکتیوس فلامینینوس∗ ــ کسی که در ۱۹۶ قبل از میلاد در خلال بازی های ایستمی∗ در کورینت ظاهر شد و آزادی دولت - شهرهای یونانی را اعلام کرد ــ یونانی را روان صحبت می کرد؛ و بر طبق گفتهٔ تیتوس لیویوس یک ستایندهٔ بزرگ فرهنگ یونانی بود، و یونانیان از وی به سان آزادیبخش∗ خود یاد کردند. [ ۸]
البته برخی رومیان در اواخر دوران جمهوری به گونه ای برجستهْ ضد یونانی∗ بودند و از نفوذ فزایندهٔ فرهنگ یونانی بر زندگی رومی نفرت داشتند؛ از نمونه های آن سانسورچیِ رومی به نام کاتوی بزرگتر و همچنین کاتوی جوانتر بودند، کسی که در طول تهاجم روم به یونان زیست امّا در سال های پایانی زندگی اش پس از اقامت در رودس عاقبت به یک فیلهلن بدل شد. [ نیازمند منبع]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففیلهلنیسمِ اروپائی پایان سدهٔ نوزدهم به مقدار کثیری در میان کلاسیک شناسان دیده شده است.
در دوران باستان، واژهٔ "Philhellene" هم برای توصیف غیر - یونانی هایی که دوستدار فرهنگ یونانی بودند و هم یونانی هایی که میهن پرستانه از فرهنگ خود پاسداری کردند، مورد استفاده قرار گرفت. فرهنگ واژگان یونانی - انگلیسیِ لیدل - اسکات∗ "philhellene" را چنین تعریف می کند:" دوستدار یونانی ها، به ویژه شهریاران بیگانه، همچون آماسیس دوم، پادشاهان اشکانی، همچنین خودکامگان∗ یونانی از جمله جیسونِ فرای∗ و در کل میهن پرستان یونانی. "[ ۱]
از برخی نمونه ها می توان به اِواگوراس∗ [ ۲] قبرسی و فیلیپ مقدونی ( که همگی توسط ایسوکراتس فیلهلن یا Philhellenes نامیده شدند ) اشاره کرد؛[ ۳] همچنین حکمرانان اولیهٔ شاهنشاهی اشکانی از مهرداد یکم نیز از عنوان فیلهلن بر روی سکّه های خود استفاده کردند؛ که اقدامی سیاسی با هدف ایجاد روابط دوستانه با اتباع یونانی شان بود. [ ۴]
طبقات بالای باسواد∗ روم در طول سدهٔ سوم قبل از میلاد در فرهنگ خود به طور فزاینده ای یونانی سازی∗ می شدند. [ ۵] [ ۶] [ ۷]
در میان رومیان تیتوس کوئینکتیوس فلامینینوس∗ ــ کسی که در ۱۹۶ قبل از میلاد در خلال بازی های ایستمی∗ در کورینت ظاهر شد و آزادی دولت - شهرهای یونانی را اعلام کرد ــ یونانی را روان صحبت می کرد؛ و بر طبق گفتهٔ تیتوس لیویوس یک ستایندهٔ بزرگ فرهنگ یونانی بود، و یونانیان از وی به سان آزادیبخش∗ خود یاد کردند. [ ۸]
البته برخی رومیان در اواخر دوران جمهوری به گونه ای برجستهْ ضد یونانی∗ بودند و از نفوذ فزایندهٔ فرهنگ یونانی بر زندگی رومی نفرت داشتند؛ از نمونه های آن سانسورچیِ رومی به نام کاتوی بزرگتر و همچنین کاتوی جوانتر بودند، کسی که در طول تهاجم روم به یونان زیست امّا در سال های پایانی زندگی اش پس از اقامت در رودس عاقبت به یک فیلهلن بدل شد. [ نیازمند منبع]
wiki: فیلهلنیسم