فیلْدینْگ، هِنْری (۱۷۰۷ـ۱۷۵۴)(Fielding, Henry)
رمان نویس انگلیسی. بزرگ ترین اثرش با نام داستان زندگی تام جونز، بچه سر راهی(۱۷۴۹)، که خود آن را «حماسه ای طنزآمیز در قالب نثر» توصیف می کند، نقطۀ عطفی در تکامل رمان انگلیسی است و در آن برای اولین بار در زبان انگلیسی، ظرفیت های بالقوۀ این نوع ادبی از نظر شخصیت پردازی به یاد ماندنی، طرح داستانیِ منسجم، و تحلیل تیزبینانه تحقق می یابند. طنز قوی، توصیف زندۀ زندگی طبقات بالا و پست جامعه در شهر و روستا، و تنوع شخصیت های داستان بی درنگ آن را محبوب ساخت. فیلدینگ، که در جوانی نمایش نامه نویس پرکاری بود، رمان نویسی را بادفاع از زندگی خانم شملا اندروز (۱۷۴۱) آغاز کرد، که نقیضه ای بی رحمانه بر پامِلای ساموئل ریچاردسونبود. در آثارش به گفتگو اهمیت بسیار می داد و همین امر تأثیر بسزایی بر روند تکامل رمان انگلیسی گذاشت. فیلدینگ سعی داشت تصویری واقعگرایانه، همراه با طنز، از زندگی ارائه دهد، هرچند تحلیل های تیزبینانه اش از ضعف های بشر نیز بسیار مشفقانه است. در شارپم پارکِسامرستبه دنیا آمد، در ایتون، به مدرسه رفت و مدت کوتاهی نیز در لیدن، درس خواند. در ۱۷۲۹ به لندن بازگشت و چند سالی را بی هدف گذراند، سپس به نمایش نامه نویسی روی آورد و نمایش نامۀ نقاب های مختلف عشقرا منتشر کرد که در دروری لینبه روی صحنه رفت. اولین رمانش دفاع از زندگی خانم شملا اندروز (۱۷۴۱) را با رمان دیگری به نام داستان ماجراهای جوزف اندروز و دوستش آقای آبرام آدامز به تقلید از شیوۀ سروانتسدر ۱۷۴۲ تکمیل کرد. شخصیت اصلی داستان پارسون آدامزاست که یک شخصیت کمدی بزرگ و اصیل به حساب می آید. در ۱۷۴۳ سه جلد دیگر از مجموعه آثارفیلدینگ منتشر شد، که سومین جلد آن شامل اثر طنزآمیزی به نام داستان زندگی آقای جاناتان وایلد بزرگ و فقیدبود. پس از انتشار تام جونز (۱۷۴۹)، آمیلیارا در ۱۷۵۱ منتشر کرد، که طرح داستان آن ضعیف تر از تام جونز است، و بیشتر از آن که طنزآمیز باشد جدی است. در ۱۷۵۲ نشریۀ کاونت گاردن ژورنالرا به راه انداخت، مدیریت کرد، و مقالات خود را در آن به چاپ رساند. بین ۱۷۵۰ تا ۱۷۵۴ بیشتر وقتش را صرف روزنامه نگاری و انجام وظایفش در دادگاه سپری کرد. در ۱۷۵۴ برای تجدید قوا و بهبود سلامتی اش به لیسبون رفت و در آن جا درگذشت و در همان جا نیز او را به خاک سپردند. خاطرات سفر به لیسبونپس از مرگش در ۱۷۵۵ به چاپ رسید.
رمان نویس انگلیسی. بزرگ ترین اثرش با نام داستان زندگی تام جونز، بچه سر راهی(۱۷۴۹)، که خود آن را «حماسه ای طنزآمیز در قالب نثر» توصیف می کند، نقطۀ عطفی در تکامل رمان انگلیسی است و در آن برای اولین بار در زبان انگلیسی، ظرفیت های بالقوۀ این نوع ادبی از نظر شخصیت پردازی به یاد ماندنی، طرح داستانیِ منسجم، و تحلیل تیزبینانه تحقق می یابند. طنز قوی، توصیف زندۀ زندگی طبقات بالا و پست جامعه در شهر و روستا، و تنوع شخصیت های داستان بی درنگ آن را محبوب ساخت. فیلدینگ، که در جوانی نمایش نامه نویس پرکاری بود، رمان نویسی را بادفاع از زندگی خانم شملا اندروز (۱۷۴۱) آغاز کرد، که نقیضه ای بی رحمانه بر پامِلای ساموئل ریچاردسونبود. در آثارش به گفتگو اهمیت بسیار می داد و همین امر تأثیر بسزایی بر روند تکامل رمان انگلیسی گذاشت. فیلدینگ سعی داشت تصویری واقعگرایانه، همراه با طنز، از زندگی ارائه دهد، هرچند تحلیل های تیزبینانه اش از ضعف های بشر نیز بسیار مشفقانه است. در شارپم پارکِسامرستبه دنیا آمد، در ایتون، به مدرسه رفت و مدت کوتاهی نیز در لیدن، درس خواند. در ۱۷۲۹ به لندن بازگشت و چند سالی را بی هدف گذراند، سپس به نمایش نامه نویسی روی آورد و نمایش نامۀ نقاب های مختلف عشقرا منتشر کرد که در دروری لینبه روی صحنه رفت. اولین رمانش دفاع از زندگی خانم شملا اندروز (۱۷۴۱) را با رمان دیگری به نام داستان ماجراهای جوزف اندروز و دوستش آقای آبرام آدامز به تقلید از شیوۀ سروانتسدر ۱۷۴۲ تکمیل کرد. شخصیت اصلی داستان پارسون آدامزاست که یک شخصیت کمدی بزرگ و اصیل به حساب می آید. در ۱۷۴۳ سه جلد دیگر از مجموعه آثارفیلدینگ منتشر شد، که سومین جلد آن شامل اثر طنزآمیزی به نام داستان زندگی آقای جاناتان وایلد بزرگ و فقیدبود. پس از انتشار تام جونز (۱۷۴۹)، آمیلیارا در ۱۷۵۱ منتشر کرد، که طرح داستان آن ضعیف تر از تام جونز است، و بیشتر از آن که طنزآمیز باشد جدی است. در ۱۷۵۲ نشریۀ کاونت گاردن ژورنالرا به راه انداخت، مدیریت کرد، و مقالات خود را در آن به چاپ رساند. بین ۱۷۵۰ تا ۱۷۵۴ بیشتر وقتش را صرف روزنامه نگاری و انجام وظایفش در دادگاه سپری کرد. در ۱۷۵۴ برای تجدید قوا و بهبود سلامتی اش به لیسبون رفت و در آن جا درگذشت و در همان جا نیز او را به خاک سپردند. خاطرات سفر به لیسبونپس از مرگش در ۱۷۵۵ به چاپ رسید.
wikijoo: فیلدینگ،_هنری_(۱۷۰۷ـ۱۷۵۴)