فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سر وته چیزی را به هم آوردن
معرکه خواباندن
معرکه خواباندن
حل کردن، گشودن
تمام کردن ، به آخر رساندن، کنار دادن
تمام کردن ، به آخر رساندن، کنار دادن
فِیصَله دادَن: چاره پیدا کردن، رسیدگی کردن، انجام دادن، به انجام رساندن
پایان دادن