حس دوم می گوید، ربع ها را از دست ندهید، حس اول می گوید، که اینها یک دایره ای برای ضربان قلب می باشند، اگر به ربع پرواز نکند، زندگی روی نمی دهد، اما اگر وارد هم نشود، مقاومتی ساخته نخواهد شد. اگر حس سوم
... [مشاهده متن کامل]

... [مشاهده متن کامل]
با مثلث ها میاید، حس اول و حس دوم درب یکی می شوند، مسیر به مسیر امواج الکترو صوتی و نور تبدیل می گردد. این طول عمر و مسیر ارگانیسم را تعیین می نماید. حس چهارم: ارتباط بین سقوط و پرواز است و حس پنجم: حرکت می باشد، که با نور و صوت معین می گردد، پس این دنیاست و انتخاب بین مرگ و زندگی است. سپس حس ششم و هفتم آخرت و یا ابدیت را بر توضیح قرار می دهند. به اصطلاح پارامتر کوانتومی از قانون، ایمان و دادگاه بشر، روز قیامت را واضح می گرداند و به خالق واگذار گشته است، که از روی لوح محفوظ و شاهدین پاسخ داده و سرانجام در روز قیامت سنجش می یابد. ابدیت رابطه بتا و آلفا در این جهان است و آن زندگی است، که در آن مردن و یا زنده بودن مفهوم دارد و بر روی حرکت به سوی ابدیت امکان پذیر می باشد! ابدیت ما از قبل نازل گردیده است، بنابراین مادرها تمام اقتدار آلفا و قوانین خالق را توصیف می نمایند، که از آه یاسین مادر بوجود میاید! آفریدگاری که در وجود خود خلق را نموده اند، قدرت رونویسی سریع پارامترهای کوانتومی و نور را در سیناپس ها از پرتو احکام �قرار داده اند، که این هم قادر به پرواز بر زیر نقطه و یا اعداد مختلط می باشد، اگر ایمان وجود داشته باشد، تورات و انجیل را با میدان های گرانشی در آلفا پنهان نهاده اند. کسانی که ایمان ندارند در این معنا هستند که ایشان دگر بخشی از نظام ابدیت نیستند و �الف� که حکم حاکم می باشد، در نخاع لهجه مکعب آنها اجازه باور و اجازه اجرا را سپس نمی دهد، یعنی او آخرت هم نخواهد داشت، اما نور را در زمان �کوتاهی طی خواهد کرد، ولی در جایی که از مدار خورشید حکم میاید، قدرتی ندارد و نخواهد داشت، زیرا تنها پارامتر ایمانی او به کره زمین و گرایش کره زمین اجازه می دهد، تا که او در اطراف دایره خود پرواز کند، ولی داخل نمی گردد، که استقامت ایجاد فرماید. در نتیجه منحنی هایی در کره زمین ایجاد می شود، که به هدف منتهی نمی گردند، سپس می توان، تعداد درجه ها را تغییر داد، ولی دیگر نمی توان اندازه گیری آنها را کرد، همانند نقطه دلتای طبیعت، که در افراد نا امید می خواهد، خود را جای دهد و نمی تواند، زیرا آن جامعه و گروه دارد. پالس مغناطیسی از دلتا نمیاید، بلکه از وحدت قوانین، ایمان و دادگاه نور ابدی و از قرآن کریم می باشد، که از صوت صدا توصیف گشته است!�پارامتر اول حواس را توصیف می کند، حس در آلفا گیر کرده است و پنهان می شود، این به معنای آن می باشد، که مادر و پدر قوانین را از طریق صوت صدا در سالیان اول زندگی بر کودک خود در حال حرکت و روی بر پا قرار می دهند. حس دوم تنفس را توصیف می کند، این بتا است. حس سوم شهادت را وصف می کند: این حرام است. سوال حرام یعنی: در امر خدا دخالت نمی کند، که آن زن می باشد، از هر گونه هم که او بر هر صورت باشد. �مادرها قانون را در نور تابش می دهند و پس از عبور از کل بدن مادر، دوباره اطلاعات را به چشم می رسانند ( لوح محفوظ ) ، سپس امید پدید میاید و بعد از آن نفس می کشد و پاد ماده از بینی وارد می شود، پس از آن متوجه می شود، که چه چیزی می تواند، از آب خارج گردد. از درون عفو می کند، سپس به محیط و خدا در درون خود باز می گرداند. این کلید دعاست، که از حرکت همان صدای پدر می باشد و از اه مادر سپس بوجود میاید. حس چهارم از طریق گوش ها انجام می شود، سیستم محیطی به درون انسان برمی گردد، این آلفای آینده است، که پس از درک مری، از طریق گوش ها جریان می یابد. سپس آلفا در نهایت بر قانون مبارزه می کند، یعنی مادر تا به ابد با آهش و عشق از کودکش دفاء خواهد کرد. نمایندگی پنجم یعنی عزیمت در روی حرکت درباره ربع هایی که مسیر طول عمر را مشخص می نمایند و با نور پروردگار و صوت صدا معین می گردند، میاید، مثال: دریچه های گرد مقناطیسی، که پرتو دایره می باشند و آن درون قوانین مکعب قرار داده شده است و جهش کوانتومی را شلیک می نماید و قوانین را تا حد باقی می سازد، تا بر ابدیت بپندارد! پس امیدوارم که بخشش و حلال گشتن از طرف پدر و مادر بر کودک هم بازگردد. مربع اول بهشت است و مربع دوم جهنم. �با ورود ماده به مکان در آینده مسیری شکل می گیرد، که سپس صوت و فضا را بر سوی ابدیت مرتبط می سازد و آن را به طور نسبی شانه می کند، یعنی از سوی پروردگار تصویب و با چشمهای پدر و قلب مادر پردازش می یابد. با توجه به توسعه قوانین داده شده، آلفا و یا مادر که مکان مناسبی است، تا پایان پاد ماده را تشکیل دهد. این ابدیت برای انسان خواهد بود! صداها همراه با نور میایند و حرکت را بوجود میاورند، به نام ضربان. حرکت یک رقص و یا ریتم ماوراء الطبیعه است، که من آن را اینگونه نامیده ام، همینطور از طریق تنفس میاید و سپس در میان مردم و توده جاذبه زمین ایجاد می شود. مقناتیسم از ورود زمان به مکان به وجود میاید و با گرایش ستارگان به ضربان انسان تبدیل می گردد. کار قدرتی است، که در مسیر مستقیم روی شانه های شما سنگینی نمی کند و در عین حال حاظر، در فیزیک هم به حساب نمییاید. با این حال، اگر کسی از مسیر تجاوز کند و یا خارج گردد، او اعداد مختلط را بوجود آورده است، که آنان فرشتگان جدیدی با اطلاعات از آلفا، اومگا و دلتا درب روی کار میایند. با ورود ماده در آینده مسیری شکل می گیرد، که سپس صوت، فضا و ابدیت را مرتبط گردانیده و با آن به طور نسبی شانه می شود و با توجه به توسعه قانون که مکان مناسبیست، تا پایان پاد ماده تشکیل گردد، شکست را نیز توصیف می کند. �از آنجایی که خورشید نسبت به گرانش خود برتر است و به عنوان نماینده ای از نظم می باشد، که یک مدار قانون وحدت در خورشید وجود دارد، یعنی توسط هر آهنربای الکتریکی، کوانتومی و صوتی که توسط آن تابش می یابیم، از آن خارج نخواهیم گشت! استثناء خروج از این مدار فقط با دعا در راه خدا و خالق متعال داده گشته است. مدار برای همه ما در منظومه سیاره ای ثابت است و هیچ کس نمی تواند، از آن خارج گردد، حتی درون افکارش! جریان آهنربا را فقط می تواند، با احترام و امید به خداوند متعال، یعنی ابدیت او را حرکت دهد، زیرا اراده خدا برتری دارد و او قادر به همه کار خواهد بود. ما به تریلیون ها کهکشان راه شیری تعلق نداریم، که همگی از طریق گرانش آنها، قوانین خود را حفظ کنیم، بنابراین هیچ کس نمی تواند، از خط در آینده خارج گردد، مگر اینکه بیمار شود و یا معجزه رخ دهد، سپس از خداوند متعال سوال من این است، که چرا وقتی زمین اینقدر زیباست، ما مردم سعی می کنیم از کره خود فرار کنیم؟ در قرآن آمده است، کسانی که از خاک زمین خارج می گردند، هرگز باز نخواهند گشت. چه از خاک پاک زمین و با از کره زمین به فضا. ما دگر با ایمان خود به ابدیت الکترومغناطیسی نیستیم، ما انسان های صوتی گشته ایم. مدار خورشید الکتریکی و صوتی و زمین مغناطیسی است. ما به عنوان مقاومت هایی در نظر گرفته می شویم، که گاهی اوقات می توانند، به یک الکترون بالغ همانند یک فرشته بزرگ، به الکترون کوانتومی تبدیل گردند. این ارتعاشات فقط با نور و صوت هستند و نه با مغناطیسم که او ورود زمان به مکان می باشد! این قانون برای همه ما صدق می کند: که چرا از مدار مکان بزرگ زمین خود خارج گردیم و دیگر هرگز توسط مدار نور خورشید خود نگه داشته نشویم. سپس پارامترهای دیگر در منظومه سیاره ای ما تغییر نمی کنند، بلکه توسط گرانش سیستم های دیگر مورد حمله قرار می گیرند، زیرا آنها قوانین خود را زیر پا گذاشته اند. محور X در وجود ما به خورشید خود گره خورده است. سپس کسانی که به خدا ایمان ندارند و با طبیعت و خشونت آن مشکل خواهند داشت. یعنی کسانی، که به قانون اعتقاد ندارند، فقط روی کره زمین می مانند و گرانش مغناطیسی آنها را دارند و دیگر الکتروصوتی نخواهند شد و یا بود. در این صورت سیاره ما تنها توسط کسانی اداره می شود، که به قانون اعتقاد داشته باشند، زیرا نیروی خورشیدی که هنوز هم در حال جذب کردن است، تا پایان الکتروصوتی باقی خواهد ماند! نور می گوید: او داده شده و در درون شماست، اگر می خواهید از آن بهره برداری کنید، فقط باید در خود و برای اعتماد به نفس خود و خدای خود به سه نکته اعتقاد داشته باشید. ۱ - قرار شد به ابدیت ایمان بیاورید. ۲ - قدرت را در اعتقادات پنج پیامبر در یک جامعه پیاده کرده و به آنها اعتماد داشته باشیم . ۳ - رفتاربه تو سپرده شده است. ابدیت از یک سیاه چاله به سمت رنگ سبز می رود، قرمز و آبی سپس با رنگ بنفش به سمت ابدیت به عنوان ایمان شلیک می گردند، اوج می گیرد و سه برابر سرعت نور حرکت می کند و هر چیزی را که سر راهش باشد، بدون اما و اگر از بین می برد.
