فیزیوکراسی

/fiziyokerAsi/

لغت نامه دهخدا

فیزیوکراسی. [ یُک ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) نظریه ای در اقتصاد که پیروان آن به پیروی از دکتر کسنه کشاورزی را تنها منبع ثروت میدانند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) نظریه ای اقتصادی که طرفداران آن به پیروی دکتر کسنه کشاورزی را تنها منبع ثروت می دانند .

فرهنگ معین

(یُ کِ ) [ فر. ] (اِ. ) نظریه ای اقتصادی که طرفداران آن به پیروی دکتر کسنه کشاورزی را تنها منبع ثروت می دانند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فیزیوکراسی اوّلین مکتب اقتصادی است، که به بیان قواعد علمی اقتصادی پرداخت و در شکل گیری اصول اولیّه نظام اقتصاد سرمایه داری، بیش از سایر مکاتب اقتصادی اهمیّت دارد. دوران اوج این مکتب سال ۱۷۵۸ میلادی بود، ولی در سال ۱۷۷۶ با انتشار کتاب ثروت ملل آدام اسمیت، پایه های مکتب به لرزه افتاد و می توان گفت این سال، سال پایانی عمر فیزیوکرات ها بوده است.
فیزیوکراسی، در لغت به معنی تسلّط طبیعت در اصطلاح، آموزه اقتصاد ملی طبیعت می باشد. این کلمه، از دو واژه یونانی physis یا طبیعت و kratos یا قدرت طبیعت مشتق می شود. فیزیوکرات ها با نام های "طبیعیّون" و "ارضیّون" نیز شناخته می شوند.
تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۷۲-۷۷.
فیزیوکراسی اوّلین مکتب اقتصادی است؛ که به بیان قواعد علمی اقتصادی پرداخت و در شکل گیری اصول اولیّه نظام اقتصاد سرمایه داری، بیش از سایر مکاتب اقتصادی اهمیّت دارد. مبنای فکری این مکتب، بر پایه فلسفه "دئیسم" استوار است. براساس این فلسفه، خدا منشا جهان هستی است. او عالم طبیعت را براساس قانونمندی هایی به وجود آورده، که طبق آن ها، به صورت خودکار به حیات خویش ادامه می دهد و پس از خلقت، در جریان عالم، هیچ دخالتی نمی کند. ارتباط خداوند با جهان هستی، مانند ارتباط ساعت ساز و ساعت مصروف کلیسای شهر استراسبورگ فرانسه است.
قدیری اصل، باقر، سیر اندیشه های اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴، ص۵۰.
مهمترین متفکران فیزیوکراسی که در گسترش اقتصاد، سهم مهمّی داشتند، عبارتند از:
← دکتر کنه
...

پیشنهاد کاربران

فیزیوکراسی Physiocratie :مسلکی است که به موجب آن بایستی قوۀ مقننه از دخالت وضع قوانین اقتصادی خودداری کند.

بپرس