فیروزْکوهی
قبیلۀ بزرگی از مردم افغان، از قبایل هزارۀ چهاراویماق منسوب به ناحیۀ فیروزکوه از نواحی غورات، تابع ولایت هرات. اغلب این مردم تا اواخر قرن ۱۹م چادرنشین بودند. گروهی از اینان در دورۀ قاجاریه به حوالی شهر مشهد مهاجرت کرده اند. فیروزکوهی ها همانند دیگر قبایل چهاراویماق، مسلمان سنی اند. فیروزکوهی ها در ۱۰۱۳ق، هنگام بازگشت شاه عباس از جنگ های قندهار، در بعضی مناطق ولایت غور با قوای صفویان درگیر جنگ شدند. خلف بیگ سفره چی باشی بر این مردم غالب آمد و تردی محمد سرکردۀ آنان را با بسیاری از فیروزکوهیان به قتل رساند. دسته ای از فیروزکوهیان در میانۀ قرن ۱۳ق/۱۹م ناحیۀ میمنه در شمال افغانستان را به شدت ناآرام کرده بودند. شاه پسندخان فیروزکوهی در ۱۲۵۳ق به خدمت کامران میرزا حاکم هرات درآمد و به جنگ با قوای ایران پرداخت. فتح الله خان جمشیدی در جنگ های هرات در ۱۲۷۲ـ۱۲۷۳ق از مدافعان شهر بود و پس از پیروزی های ارتش ایران ناگزیر به اردوی حسام السلطنه آمد.
قبیلۀ بزرگی از مردم افغان، از قبایل هزارۀ چهاراویماق منسوب به ناحیۀ فیروزکوه از نواحی غورات، تابع ولایت هرات. اغلب این مردم تا اواخر قرن ۱۹م چادرنشین بودند. گروهی از اینان در دورۀ قاجاریه به حوالی شهر مشهد مهاجرت کرده اند. فیروزکوهی ها همانند دیگر قبایل چهاراویماق، مسلمان سنی اند. فیروزکوهی ها در ۱۰۱۳ق، هنگام بازگشت شاه عباس از جنگ های قندهار، در بعضی مناطق ولایت غور با قوای صفویان درگیر جنگ شدند. خلف بیگ سفره چی باشی بر این مردم غالب آمد و تردی محمد سرکردۀ آنان را با بسیاری از فیروزکوهیان به قتل رساند. دسته ای از فیروزکوهیان در میانۀ قرن ۱۳ق/۱۹م ناحیۀ میمنه در شمال افغانستان را به شدت ناآرام کرده بودند. شاه پسندخان فیروزکوهی در ۱۲۵۳ق به خدمت کامران میرزا حاکم هرات درآمد و به جنگ با قوای ایران پرداخت. فتح الله خان جمشیدی در جنگ های هرات در ۱۲۷۲ـ۱۲۷۳ق از مدافعان شهر بود و پس از پیروزی های ارتش ایران ناگزیر به اردوی حسام السلطنه آمد.
wikijoo: فیروزکوهی
فیروزکوهی (گویش). فیروزکوهی
از گویش های مازندرانی که در فیروزکوه و آبادی های اطراف آن، بدان سخن می گویند. اهالی، زبان خود را گیلکی می نامند. صامت های فیروزکوهی همانند صامت های فارسی است. مصوت /a/ در مواردی، در لهجه های محلی اطراف تبدیل به /e/ می ِشود: این تغییر در صیغة اول شخص ضمایر فاعلی است، مانند: man «من» که از /men/ است نشانه های مصدری در فیروزکوهی -an امّا در جلیزجند -en است، تغییرات آوایی عموماً عبارت اند: تبدیل /a/، فارسی به /e/ در peser «پسر»، kuter «کبوتر»؛ تبدیل /o/ به /e/ در bez «بُز»، kenji «کُنجد»؛ تبدیل /b/ به /v/ در zevun «زبان»، valg «برگ»؛ تبدیل /r/ به /l/ در valg «برگ»؛ تبدیل /g/ به /v/، تبدیل/رشتة دو صامت /st/ به خوشة صامتی /ss/ به ویژه در -stan (نشانه های مصدری) مانند: darassan «محکم بستن»، حذف مصوت پایانی (به ویژه /d/ و /t/ در gesfen «گوسفند»، angus «انگشت»، zala «زهره» تبدیل /u/ به /i/ در mi «مو»، ترتیب مضاف و مضاف الیه در فیروزکوهی و نیز صفت و موصوف بر خلاف فارس است و نشانة آن ها /-e/ یا در صورتی که پایان موصوف یا مضاف الیه مصوت باشد -ye است serxegel «گل سرخ»؛ نشانه های مصدری در فیروزکوهی -an و در اطراف -en است: bazuan/bazuen «زدن»، burdan/burden «رفتن»، برای متعدی ساختن فعلی لازم، مثلاً چرخاندن از چرخیدن، پس از ستاک امر endian/endiyen افزوده می شود. منفی در همین زمان چنین است: nambe «نمی گویم»، nawni «نمی گویی»، nawne «نمی گوید»، nambi «نمی گوییم»، nawni «نمی گویید»، ماضی نقلی در این گویش همانند ماضی ساده به کار می رود. چنانکه دیده می شود پیشوندهای مصدری عموماً b- و d- هستند.
50010800
از گویش های مازندرانی که در فیروزکوه و آبادی های اطراف آن، بدان سخن می گویند. اهالی، زبان خود را گیلکی می نامند. صامت های فیروزکوهی همانند صامت های فارسی است. مصوت /a/ در مواردی، در لهجه های محلی اطراف تبدیل به /e/ می ِشود: این تغییر در صیغة اول شخص ضمایر فاعلی است، مانند: man «من» که از /men/ است نشانه های مصدری در فیروزکوهی -an امّا در جلیزجند -en است، تغییرات آوایی عموماً عبارت اند: تبدیل /a/، فارسی به /e/ در peser «پسر»، kuter «کبوتر»؛ تبدیل /o/ به /e/ در bez «بُز»، kenji «کُنجد»؛ تبدیل /b/ به /v/ در zevun «زبان»، valg «برگ»؛ تبدیل /r/ به /l/ در valg «برگ»؛ تبدیل /g/ به /v/، تبدیل/رشتة دو صامت /st/ به خوشة صامتی /ss/ به ویژه در -stan (نشانه های مصدری) مانند: darassan «محکم بستن»، حذف مصوت پایانی (به ویژه /d/ و /t/ در gesfen «گوسفند»، angus «انگشت»، zala «زهره» تبدیل /u/ به /i/ در mi «مو»، ترتیب مضاف و مضاف الیه در فیروزکوهی و نیز صفت و موصوف بر خلاف فارس است و نشانة آن ها /-e/ یا در صورتی که پایان موصوف یا مضاف الیه مصوت باشد -ye است serxegel «گل سرخ»؛ نشانه های مصدری در فیروزکوهی -an و در اطراف -en است: bazuan/bazuen «زدن»، burdan/burden «رفتن»، برای متعدی ساختن فعلی لازم، مثلاً چرخاندن از چرخیدن، پس از ستاک امر endian/endiyen افزوده می شود. منفی در همین زمان چنین است: nambe «نمی گویم»، nawni «نمی گویی»، nawne «نمی گوید»، nambi «نمی گوییم»، nawni «نمی گویید»، ماضی نقلی در این گویش همانند ماضی ساده به کار می رود. چنانکه دیده می شود پیشوندهای مصدری عموماً b- و d- هستند.
50010800
wikijoo: فیروزکوهی_(گویش)