فیروز فالی

لغت نامه دهخدا

فیروزفالی. ( حامص مرکب ) مبارکی. میمنت. خوشی. خجستگی. فرخندگی. فال نیک :
مخالف شکن شاه پیروزبخت
به فیروزفالی درآمد به تخت.
نظامی.
به پایان شد این داستان دری
به فیروزفالی و نیک اختری.
نظامی.

فرهنگ فارسی

مبارکی و میمنت خوشی فال نیک

پیشنهاد کاربران

مبارکی
میمنت
خجستگی
فیروزی
پیروزی
مخالف شکن شاه پیروز بخت
به فیروز فالی برآمد به تخت
✏ �نظامی�