فیخ. [ ف َ ]( ع مص ) بلند شدن باد با بانگ کردن. ( منتهی الارب ). فوخ. فیخان. ( از اقرب الموارد ). || منتشر وپراکنده شدن. ( منتهی الارب ). فیح. ( اقرب الموارد ).