دیکشنری
مترجم
بپرس
فگاردن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فگاردن. [ ف َ دَ ] ( مص ) خستن. مجروح کردن. افگاردن. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
خستن مجروح کردن . افگاردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها