فکبکبوا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
کبکب (۱ بار)

«کُبْکِبُوا» در اصل از مادّه «کب» است، «کب» به معنای افکندن چیزی به صورت در گودال آمده، و تکرار آن (کبکب)، تکرار این سقوط را می رساند و این نشان می دهد که آنها به هنگام سقوط در دوزخ، همانند سنگی می باشند که از بالای بلندی به دره ای پرتاب می شود، نخست به نقطه ای افتاده و از آنجا به نقطه دیگر تا در قعر دره قرار گیرد.
در فارسی امروز «کبکبه» به گروهی از سواران یا صدای پای ستوران و آدمیان به طور دسته جمعی گفته می شود، و کنایه از جاه و جلال و شکوه و شوکت است. بعید نیست این تعبیر از «کُبکُوبة» (با ضم هر دو کاف) گرفته شده باشد که در عربی به معنای گروهی از انسان ها یا ستوران است، و گاهی آن را در فارسی با «دبدبه» همراه می آورند که آن نیز به معنای صدای پای جمعیت مردم و یا صدای دُهل ها است.
. راغب گوید: کبکبه به معنی انداختن شی‏ء در گودی است مجمع آن را ریختن شی‏ء به روی هم گفته است یعنی: معبودهای باطل و فریفته شدگان به آنها و سپاهیان ابلیس، در جهنم روی هم انداخته و انباشته شدند این لفظ فقط یکبار در کلام اللَّه یافته است. ایضاً کبکبه جماعتی است منضم و متصل به هم در نهایه گوید در حدیث اسراء آمده که آن حضرت فرمود: «حَتَّی مَرَّ مُوسی فی کَبْکَبَةٍ فَاَعْجَبَنی».

پیشنهاد کاربران

بپرس