[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
کبب (۲ بار)
«کُبَّت» از مادّه «کبّ» (بر وزن جدّ) در اصل به معنای افکندن چیزی به صورت بر زمین است و بنابراین، ذکر «وُجُوه» (صورت ها) در آیه فوق از باب تأکید است.
کَبّ (بر وزن فلس) به رو انداختن است به قول راغب «اِسْقاطُ الشَّیْءِ عَلی وَجْهِهِ» . در المیزان فرموده: نسبت کب بر وجوه مجاز عقلی است منظور این است که بر رو در آتش انداخته شود. . اکباب لازم و متعدی هر دو آمده است گویند: «اَکَبَّ عَلَی الدَّرْسِ» یعنی رو کرد به درس و بدان ملازم شد. «مُکِبّاً عَلی وَجْهِهِ» کسی است که سربهزیر انداخته جلو و چپ و راست خویش را نمیبیند. یعنی: آیا آنکه سر به زیر راه میرود هدایت یافتهتر است یا آنکه راست و بر راه راست راه میرود؟ آیه بیان حال کافر و مؤمن است که مؤمن راست راه میرود و بر راه راست و همه جوانب و مضار و منافع را در نظر میگیرد بر خلاف کافر... از این ماده فقط دو کلمه فوق در قرآن یافته است.
ف (۲۹۹۹ بار)
کبب (۲ بار)
«کُبَّت» از مادّه «کبّ» (بر وزن جدّ) در اصل به معنای افکندن چیزی به صورت بر زمین است و بنابراین، ذکر «وُجُوه» (صورت ها) در آیه فوق از باب تأکید است.
کَبّ (بر وزن فلس) به رو انداختن است به قول راغب «اِسْقاطُ الشَّیْءِ عَلی وَجْهِهِ» . در المیزان فرموده: نسبت کب بر وجوه مجاز عقلی است منظور این است که بر رو در آتش انداخته شود. . اکباب لازم و متعدی هر دو آمده است گویند: «اَکَبَّ عَلَی الدَّرْسِ» یعنی رو کرد به درس و بدان ملازم شد. «مُکِبّاً عَلی وَجْهِهِ» کسی است که سربهزیر انداخته جلو و چپ و راست خویش را نمیبیند. یعنی: آیا آنکه سر به زیر راه میرود هدایت یافتهتر است یا آنکه راست و بر راه راست راه میرود؟ آیه بیان حال کافر و مؤمن است که مؤمن راست راه میرود و بر راه راست و همه جوانب و مضار و منافع را در نظر میگیرد بر خلاف کافر... از این ماده فقط دو کلمه فوق در قرآن یافته است.
wikialkb: فَکُبّت