فکاهت


معنی انگلیسی:
humour

لغت نامه دهخدا

فکاهت. [ ف َ هََ ] ( ع مص ) فکاهة. شوخ بودن. خوش طبع بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِمص ) مزاح و مطایبه یعنی خوش طبعی. ( غیاث از منتخب ). رجوع به فکاهة شود.

فکاهة. [ ف ُ هََ ] ( ع اِمص ) خوش منشی و لاغ. ( منتهی الارب ). مزاح برای انبساط نفس. ( از اقرب الموارد ).

فکاهة. [ف َ هََ ] ( ع مص ) فکاهه. خوش طبع و خوش منش گردیدن. ( منتهی الارب ). خوش منش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || بشگفت آمدن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

خوش طبع بودن، شوخ و ندان بودن، سخنان خنده دارگفتن وخندیدن
۱ - ( مصدر ) شوخ بودن خوش طبع بودن ۲ - ( اسم ) خوش طبعی مزاح .

فرهنگ معین

(فَ هَ ) [ ع . فکاهة ] (اِمص . ) خوش - طبعی ، مزاح .

فرهنگ عمید

۱. خوش طبع بودن، شوخ و خندان بودن، سخنان خنده دار گفتن و خندیدن.
۲. خوش طبعی، خوش منشی، مزاح.

پیشنهاد کاربران

فکاهت و فکاهه ( فکاهت همان فکاهه عربی است که �های� نقطه دار آخر کلمه یعنی �ة� به صورت �ت� درآمده همچنانکه �بقیة الله� را به صورت�بقیت الله� می نویسند ) : به معنی طنز، طنزگوئی، بذله گوئی و حتی کاریکاتور
...
[مشاهده متن کامل]
هم می آید. مجله قدیمی توفیق به عنوان یک مجله فکاهی شناخته می شد که در حقیقت محتوای آن طنز، کاریکاتور و بذله گوئی نسبت به موضوع ها، پدیده ها، افراد و طبقات گوناگون از جمله صدر اعظم وقت بود.

بپرس