فک و فامیل
/fakofAmil/
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
فک و فامیل : [ اصطلاح در تداول عامه ] مجموعه خویشاوندان . قوم و خویشان
( ( درضمن اینقدر از دوست هاش و فک وفامیل دوستهاش ایراد نگیر. " آرزو لیوان را گذاشت روی میز و چشم ها پر از اشک شد. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص50 . ) )
( ( درضمن اینقدر از دوست هاش و فک وفامیل دوستهاش ایراد نگیر. " آرزو لیوان را گذاشت روی میز و چشم ها پر از اشک شد. ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص50 . ) )