دیکشنری
مترجم
بپرس
فژگن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فژگن. [ ف َ گ ِ ] ( ص مرکب ) چرکن. ( برهان ). فژاکن. فژاگن. فژاگین. فژاک. رجوع به این کلمات شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) چرکین چرک آلود پلید پلشت
فرهنگ عمید
= فژاگن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها