فژه. [ ف َ ژَ / ژِ ] ( ص ) شخصی که خود را پیوسته پلید و چرکن دارد و به پلیدیها آغشته کند. ( برهان ) :
این فژه پیر ز بهر تو مرا خوار گرفت
برهاناد از او ایزد جبار مرا.
رودکی.
فژه گنده پیری است شوریده هش بداندیش فرزند و هم شوی کش.
اسدی.
|| ( اِ ) دندانه کلیدان را هم گویند. ( برهان ).