فژاکن. [ ف َ ک ِ ] ( ص مرکب ) پژاگن. فژگن. فژاگین. ( حاشیه برهان چ معین ). به معنی فژاک است که چرکن و چرک آلود و پلید و پلشت باشد. ( برهان ). گویا صحیح این کلمه با کاف فارسی و مرکب از فژ + آگن ، مخفف آگین است و در کتابت نسخه فرهنگها به کاف تازی تصحیف شده است. رجوع به فژاگن شود.