فوردین

لغت نامه دهخدا

فوردین. [ ف َ / فُو رَ ] ( اِ ) فروردین. ( یادداشت مؤلف ) :
همان تا بیاید مه فوردین
که بفزاید اندر جهان هور دین.
فردوسی.
رجوع به فروردین شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ماه اول سال شمسی و آن مدت توقف آفتابست در برج حمل و مدت آن را اکنون ۳۱ روز گیرند ۲ - نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی ( فروردین روز ) .

فرهنگ معین

(فَ وَ ) (اِ. ) نک فروردین .

فرهنگ عمید

= فروردین

پیشنهاد کاربران

فَوْرَدین :
دکتر کزازی در مورد واژه ی "فَوْرَدین" می نویسد : ( ( ریختی است از "فروردین" که نخستین " ر" از واژه در آن سترده آمده است ، مانند فرودین که در آن دومین " ر " سترده شده است وارونه ریخت دومین که به فراوانی کاربرد یافته است، ریخت نخستین را کاربردی بس اندک است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سر سال نو، هرمز فَوْرَدین ؛
برآسوده از رنجْ تن، دل زکین . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 270. )

بپرس