فودج
لغت نامه دهخدا
فودج. [ دَ ] ( معرب ، اِ ) مایه آبکامه است ، و بعضی ترشیها را نیز مایه میشود، و آن را از آرد گندم و آرد جو که به آب گرم خمیر کرده باشند بی نمک ترتیب میدهند و در برگ انجیر پیچیده در ظرفی کرده در سایه میگذارند تا متعفن شود و خشک گردد... ( حکیم مؤمن ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید