فوتوگراف
فرهنگ فارسی
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
پیشنهادِ واژه به جایِ {فوتوگراف/photograph}:
نیاز است ساختار این واژه بررسی شود:
1 - photo:امروزه به چَمِ {فرتور/تصویر} است، ولی در گذشته به چَمِ {نور/شید} بوده است. ( برای نِمونه در {فوتوسنتز} ما {فوتو} را برابرِ {نور} داریم )
... [مشاهده متن کامل]
2 - گراف:به چَمِ {وشته/بشته} است. ( وشته و بشته را در نوشته و بشته به همراهِ پیشوندِ {نِ} داریم. )
از این روی، میتوان {نوروشته/نوربشته/شیدوشته/شیدبشته} را پیشنهاد داد.
بِدرود!
نیاز است ساختار این واژه بررسی شود:
1 - photo:امروزه به چَمِ {فرتور/تصویر} است، ولی در گذشته به چَمِ {نور/شید} بوده است. ( برای نِمونه در {فوتوسنتز} ما {فوتو} را برابرِ {نور} داریم )
... [مشاهده متن کامل]
2 - گراف:به چَمِ {وشته/بشته} است. ( وشته و بشته را در نوشته و بشته به همراهِ پیشوندِ {نِ} داریم. )
از این روی، میتوان {نوروشته/نوربشته/شیدوشته/شیدبشته} را پیشنهاد داد.
بِدرود!
این یک کلمه ی انگلیسی است .
کلمه ی اصلی اش :photograph یا photographer
معنی آن ها هم عکاس یا کسی که عکس میگیرد یا عکس بردار است .
کلمه ی اصلی اش :photograph یا photographer
معنی آن ها هم عکاس یا کسی که عکس میگیرد یا عکس بردار است .