فوته. [ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) دستار. رومال.فوطه معرب آن است. ( فرهنگ فارسی معین ) : دست فلک ز هودج خضرای آسمان ازبهرکله فوته منجوق خور گشاد.؟ ( از جوامعالحکایات ).|| لنگ گرمابه. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فوطه شود.
دستار، هوله، لینگ حمام، بعربی فوطه میگویند( اسم ) ۱ - دستار رومال : دست فلک ز هودج خضرای آسمان از بهر کله فوته منجوق خور گشاد . ۲ - لنگ ( گرمابه )
در گویش لرهای بختیاری، همسان �عمامه� بکار برده می شود. اصطلاح �فوته به سر� را برای آخوندها یعنی�عمامه به سر�ها بکار می برند.در گویش زبان بختیاری واژه فوته ( Futeh ) به معنی پارچه ای که دور سر میپیچانند، عمامه+ عکس و لینک