فوت گردیدن. [ ف َ / فُو گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) فوت شدن. || گذشتن و از دست رفتن فرصت : فرصتی چون هست دل را کن تهی از اشک و آه وقت چون گردید فوت از گریه و زاری چه سود؟صائب.رجوع به فوت ، فوت شدن و فوت کردن شود.