فواید

/favAyed/

مترادف فواید: مزایا، منافع، محاسن

متضاد فواید: معایب

لغت نامه دهخدا

فواید. [ ف َ ی ِ ] ( ع اِ ) فوائد. ج ِ فایده.سودها. بهره ها. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
از نام و کنیت تو جهان را محامد است
از فضل و جود تو همه کس را فواید است.
منوچهری.
گر به دست عالم آید زین عمل بیرون رود
کز فواید در وظایف مونس دانا شود.
ناصرخسرو.
بلکه فواید آن را به آهستگی در طبع جای دهد. ( کلیله و دمنه ). و راست آن را ماند که عود بر آتش نهند و فواید نسیم آن دیگران را رسد. ( کلیله و دمنه ). دوام فواید آن هرچه پاینده تر دست دهد. ( کلیله و دمنه ). فواید و عواید آن خیر به عامه علما و متفقهه رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ). در طلب عالم معصوم ، از فواید علم محروم ماندن. ( گلستان ).
- فواید عامه ؛ اموری که به سود عموم مردم باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- وزارت فواید عامه ؛ وزارت طرق و شوارع. وزارت راه. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فوائد شود.

فرهنگ فارسی

جمع فائده
( اسم ) جمع فایده سودها بهره ها یا فواید عامه . اموری که به سود عموم مردم باشد . یا وزارت فواید عامه . وزارت طرق و شوارع وزارت راه .

فرهنگ معین

(فَ یِ ) [ ع . فوائد ] (اِ. ) جِ فایده .

فرهنگ عمید

= فایده

پیشنهاد کاربران

پارسی ش بنظرم سودمندی
بهر ه ها، بهرگان،
سودبخشی، سودمندی، سوددهی
یعنی فایده ها. . . فواید جمع فایده میشه. . . فایده یعنی مزایا
فایده ها
این واژه عربی و اوپ ( = جمع ) فایده است و پارسی آن اینهاست:
اوپیگان upigãn، اوپیگاس upigãs ( اوپیگ از سنسکریت: اوپَیُگَ= فایده + «ان، اس» )
ویتیان، ویتیاس ( ویتی= فایده؛ سنسکریت + «ان، اس» )
...
[مشاهده متن کامل]

سیوکان syukãn، سیوکاس syukãn ( سیوک از اوستایی: سَئُکَ= فایده + «ان، اس» )
اس پسوند اوپ در سنسکریت است

بپرس