[ویکی الکتاب] معنی
فَوَاکِهُ: میوه ها (جمع فاکهه است که به معنای هر میوهای است که به عنوان دسر خورده میشود ، نه به عنوان غذا )
معنی
فَوَاکِهَ: میوه ها (جمع فاکهة)
ریشه کلمه:
فکه (۱۹ بار)
هر چیز خوردنی سرور آور. عدهای فاکهه را میوه معنی کردهاند در قاموس گفته: «اَلْفاکِهَةُ: اَلثَّمَرُ کُّلُهُ» راغب گوید: فاکهة به قولی همه میوهها و به قولی همه آنها به استئناء انگور و انار است. ولی فیومی در مصباح گوید: فاکهه هر آنچیزی است که با خوردن آن متنعم شوند خشک باشد یاتر... در اقرب از کتاب مغرب نقل کرده «اَلْفاکِهَةُ مایَتَنَعَّمُ بِاَکْلِهِ اَلْجَمْعُ فَواکِهُ». این معنی با اصطلاح قرآن بسیار سازگار است مثلا در آیه . «فواکه» بیان رزق است و در آیه . «فاکَهین» راجع به مطلق نعمت است نه فقط میوه. و اینکه در آن سرور و انبساط را قید کردیم در ذیل روشن خواهد شد. به نعمت بهشتی از آن فاکهه و فواکه گفته شده که انسان از آن متنعم و ملتذ و مسرور میشود. واللَّه العالم. فاکه: متنعم و کسی که فاکهه در اختیار اوست آن را صاحب فاکهه و بذله گو «ذوالفکاهة» گفتهاند . اهل بهشت با نعمتی که پروردگارشان داده متنعم اند. . و نعمتی که در آن متنعم بودند. تفّکه: به معنی خوردن فاکهه، ندامت، تمتع و تعجب آمده چنانکه در قاموس و مصباح و اقرب هست به نظر نگارنده معنی آن در آیه ذیل تعجب است . یعنی اگر میخواستیم زرع را خشک میکردیم پس تعجب میکردید و میگفتید: ما غرامت زدگانیم. طبرسی نیز آن را از عطاء و کلبی و مقاتل نقل کرده است. فَکِه: (به فتح اول و کسر دوم) را بذله گو و متکبر گفتهاند و آن در صورت اول از فُکاهة (به ضم اول) است که راغب آن را گفتگوی هم انسها و طبرسی مزاح و بذله گوئی معنی کرده است. . یعنی کفار (پس از تحقیر مؤمنان) چون نزد کسانشان میرفتند شادمان و بذله گو میرفتند (از اینکه اهل ایمان را تحقیر کردهاند). *** بنابر آنکه فاکهه را مطلق خوردنی گفتیم ذکر بعضی از خوردنیها در ردیف فاکهه از بابت اهمیت و ذکر خاص بعد از عام است مثل . . واللَّهالعالم.