دیکشنری
مترجم
بپرس
فهو
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فهو. [ ف َهَْ وْ ] ( ع مص ) سهو کردن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
سهو کردن از چیزی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب]
ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
هو (۴۸۱ بار)
wikialkb:
فَهُو
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها