[ویکی الکتاب] معنی
هُمُ: آنها (در اصل میم آن ساکن بوده که در عباراتی نظیر "فَهُمُ ﭐلْخَالِدُونَ "به دلیل رسیدن دو ساکن به هم حرکت گرفته است)
معنی
تَلَقَّیٰ: فرا گرفت - دریافت کرد (از مصدرتلقن بمعنای گرفتن کلام است با فهم و علم )
معنی
سَأَصْرِفُ: به زودی باز خواهم داشت - به زودی منصرف خواهم کرد ( در عبارت "سَأَصْرِفُ عَنْ ءَایَاتِیَ ﭐلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ﭐلْأَرْضِ " منظور این است که خداوند متکبران را از فهم آیاتش باز می دارد )
معنی
فَرَقْنَاهُ: قسمت قسمتش کردیم - جدا جدایش کردیم (در عبارت"قُرْءَاناً فَرَقْنَاهُ "منظور این است که قرآن کریم نزد خدا تجزیه شده به آیات نبوده ، بلکه یکپارچه بوده ، بعدا آیه آیه شده ، و بتدریج نازل گردیده است برای فهم بهتر مردم)
معنی
مُّثْقَلُونَ: سنگین باران (جمع اسم مفعول از مصدر اِثقال (باب افعال )به معنای تحمیل ثقل و سنگینی ، و کنایه است از مشقت ومعنای عبارت "أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ " این است که : نه ، بلکه میپرسیم نکند تو از ایشان دستمزدی در مقابل تبلیغ...
معنی
لَوْ: اگر- چه می شد - کاش می شد (در عبارت "و لو انهم رضوا ما اتیهم الله و رسوله ... "کلمه لو برای آرزو است ، و جمله به این معنا است : چه میشد که ایشان آنچه را که خدایشان فرستاده با رضایت خاطر میگرفتند ، و یا بدان تن در میدادندهمچنین جملاتی نظیر " لو کانوا...
معنی
مَّغْرَمٍ: کسی که بی جهت مجبور به پرداخت خسارتی که خود مسببش نبوده شود - ضرر و خسارتی که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خود بپردازد (کلمه غُرم به معنی ضرر و خسارتی است که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خ...
معنی
لَوِ: اگر- چه می شد (علت حرکت گرفتن واو آن تقارنش با ساکن یا تشدید کلمه بعد بوده است.در عبارت "و لو انهم رضوا ما اتیهم الله و رسوله ... "کلمه لو برای آرزو است ، و جمله به این معنا است : چه میشد که ایشان آنچه را که خدایشان فرستاده با رضایت خاطر میگرفتند ،...
معنی
أَوْحَیٰ: وحی نمود-اشاره کرد(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی...
معنی
أَوْحَیْتُ: وحی کردم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و ...
معنی
أَوْحَیْنَا: وحی کردیم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و...
معنی
وَحْیٌ: وحی - القا و فهماندن معنی به شخصی به صورتی که از دیگران پوشیده باشد- الهام (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موار...
معنی
وَحْیِنَا: وحی کردن ما - وحی ما (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک ...
معنی
وَحْیُهُ: وحی آن (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و و...
معنی
یُوحُونَ: القاء می کنند - وحی می کنند (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و او...
ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
هم (۳۸۹۶ بار)