دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست موجودی
معنی انگلیسی
:
indenture
,
inventory
دنبال کنید
مترادف ها
inventory
(اسم)
سیاهه، صورت کالا، فهرست، فهرست موجودی، فهرست اموال، دفتر دارایی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها