فهرست موجودی


معنی انگلیسی:
indenture, inventory

مترادف ها

inventory (اسم)
سیاهه، صورت کالا، فهرست، فهرست موجودی، فهرست اموال، دفتر دارایی

پیشنهاد کاربران

بپرس