فهر

/fehr/

لغت نامه دهخدا

فهر. [ ف َ ] ( ع اِ ) سنگ زبرین آسیا. مقابل صلایة که سنگ زیرین است. ( از یادداشت مؤلف از بحرالجواهر ). || سنگی که بدان چهارمغز بشکنند. سنگ صلایه. ( فرهنگ فارسی معین ). یا سنگ کف. ج ، افهار. ( منتهی الارب ). ج ، افهار، فهور. ( اقرب الموارد ).

فهر. [ ف َ / ف َ هََ ] ( ع مص ) جماع کردن زنی را بی انزال و با دیگری انزال کردن. ( منتهی الارب ).

فهر. [ ف ُ ] ( ع اِ ) مدارس جهودان که به روز عید در آن فراهم آیند، و بدین معنی است : کأنهم الیهود و خرجوا من فهرهم. || عیدی است یهودان را، و گویند روزی است که در آن روز خورند و آشامند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).

فهر. [ ف َ ] ( اِخ ) ابن مالک بن النضر، از کنانة از عدنان. جد جاهلی و از کسانی است که نسبت نبی اکرم را بدو رسانند. ( از اعلام زرکلی ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سنگی که بدان چهار مغز بشکنند سنگ صلایه .
.... ابن مالک بن النضر از کنایه از عدنان جد جاهلی از کسانی است که نسبت نبی اکرم را بدو رسانند .

فرهنگ معین

(فِ ) [ ع . ] (اِ. ) سنگ ، سنگ زیرین آسیا.

فرهنگ عمید

سنگی که با آن چیزی بسایند.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

فهرفهرفهر