فنواء. [ ف َن ْ ] ( ع ص ) امراءةفنواء؛ زن بسیار و انبوه موی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شجرة فنواء؛ درخت بسیارشاخ فراخ سایه. ( منتهی الارب ). فَنّاء است و نون دوم به واو بدل شده است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به فنن شود.