فندق شکستن. [ ف َ دُ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از بوسه دادن و گرفتن. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( غیاث ) ( بهارعجم ) ( برهان ). شاهدی برای این معنی به نظر نرسید.