فمن

لغت نامه دهخدا

فمن. [ ف َ م َ] ( ع حرف + اسم ) ( از: «فََ» ربطی + من ، موصول ) پس کسی که. پس آنکه : فمن یعمل مثقال ذرة شراًیره . ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

مرکب از فائ ربطی و من که موصول است : پس کسی که .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَّوْءِ: بد( حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت )
معنی ذَکَرَهُ: آن را یاد کرد (در جمله "فَمَن شَاءَ ذَکَرَهُ "یعنی هر کس خواست میتواند بیاد قرآن و یا معارفی که قرآن تذکر میدهد و یادآوری می کند بیافتد و از آن پند گیرد منظور از یادآوری این است که قرآن آنچه را که در فطرت هر شخصی خدا قرار داده را به او یادآوری می کند...
معنی تَمَتَّعَ: بهره برد (در جمله"فَمَن تَمَتَّعَ بِـﭑلْعُمْرَةِ إِلَی ﭐلْحَجِّ "یعنی :پس هر کس تمتع ببرد به وسیله عمره تا حج یعنی با عمره عمل عبادت خود را ختم کند ، و تا مدتی از احرام درآید تا دوباره برای حج احرام بپوشد)
معنی یَمْلِکُ: مالک است - اختیار و قدرت دارد (عبارت "فَمَن یَمْلِکُ لَکُم مِّنَ ﭐللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعاً" یعنی : اگر خدا بخواهد گرفتارتان کند و یا سودی برایتان بخواهد کیست که چنین اختیار و قدرتی را دارا باشد که جلو آن ر...
معنی سُوءٍ: بدی (از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت )
معنی سَیُؤْتِینَا: به زودی به ما خواهد داد(از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ...
معنی سَّیِّئُ: عمل زشت - بدی - گناه(از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناح...
معنی سَیِّئاً: عمل زشت - بدی - گناه(از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناح...
معنی سَّیِّئَاتِ: گناهان - بدیها(از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خود...
معنی سَیِّئَاتِنَا: گناهان ما(از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت )
معنی سَیِّئَاتِهِ: گناهانش(از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت )
معنی سَیِّئَاتِهِمْ: گناهانشان(از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت )
معنی سَیِّئَةً: ناگوار - بد (از"سوء" به معنی حادثه و یا عملی که زشتی و بدی را با خود همراه دارد ، و به همین جهت ای بسا که لفظ آن بر امور و مصائبی که آدمی را بد حال میکند نیزاطلاق میشود ، نظیر آیه : و ما اصابک من سیئة فمن نفسک هیچ مصیبتی بتو نمیرسد مگر از ناحیه خودت ...
معنی فَرَضَ: معین کرد - تعیین کرد - سهم داد - واجب گردانید (دراصل جداکردن قطعه ای از چیزی و تأثیر گذاشتن در آن قطعه معنی می دهد و در مورد واجب کردن هم چون پاره ای از حکم را به آن موضوع اختصاص می دهد ،استفاده می شود در عبارت "فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ ﭐلْحَجَّ "منظور ...
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
من (۴۰۹۷ بار)

پیشنهاد کاربران

فمن در اصل و ریشه بصورت فیمن بوده و از دو هجا ساخته شده است؛ یکی به زبان عربی و دیگری فارسی. فی در زبان عربی به معنای در و درون و من در زبان فارسی ضمیر اول شخص مفرد می باشد. معنای اصلی و ریشه این کلمه با تلفظ فی من اشاره به این حقیقت ژرف و ساده داشته و دارد که هر فرد انسانی چه مرد و چه زن حداقل دارای دو جنبه یا دو بُعد انسانی می باشد، یکی اصلی و آشکار و واقعی و عینی و شهودی و تجربی و دیگری فرعی و پنهانی و غیبی و غیر تجربی و سایه وار. این دو جنبه یا دو بُعد به یک سهم مساوی با هم از حق زندگی دنیوی و تجربه زوجیت با غیر و تولید مثل از راه آمیزش جنسی و تجربه عشق به غیر بر خوردارند. اما نمی توانند بطور همزمان و به موازات هم و در کنار همدیگر در یک دنیای واقعی و عینی و شهودی از مادر متولد شوند و زندگی ها و عشق های دنیوی خودرا تجربه و سپری می نمایند بلکه همیشه جدا و مستقل از هم در طول هم و پشت سر همدیگر و هرکدام در دنیای واقعی و عینی و شهودی خاص و ویژه خویش. این نیم زوج های خودی و بنیادی هرکدام از افراد انسانی در نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه ملکوتی محتوای کیهان با کمیت و کیفیت بهشت برین بهمراه همدیگر و در کنار هم و بطور همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده شده و از زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند و آنهم باهدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن.
...
[مشاهده متن کامل]

صفت فِمنیست رادیکال به زنان و مردانی اطلاق میشود که برای جنسیت موئنث یا زنانه ارزش و ارجحیت برتری قائل باشند نسبت به جنسیت مذکر یا مردانه در رقابت و مقابله با پدیده پدر سالاری مثل یک سایه قطور و سنگین بر روی سر مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و الا آخر. زن و مرد در پیشگاه خداوند متعال هردو بطور کامل هم سطح و هم ارز و هم ارزش آفریده شده و هیچکدام به اندازه سر یک سوزن بر دیگری از هیچگونه ارجحیت و برتری و امتیاز خاص و ویژه ای برخوردار نبوده و نمی باشند و نخواهند بود.

چه کسی
پس آنکه
پس چه کسی

بپرس