فمحونا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)
محو (۳ بار)

رفتن اثر شی‏ء و بردن اثرش، لازم و متعدی هر دو آمده است ولی در قرآن فقط متعدّی به کار رفته است در مفردات گفته: «اَلْمَحْوُ: اِزالَةُ الْاَثَرِ» در قاموس آمده: «مَحاهُ مَحْیاً: اذْهَبَ اَثَرَهُ». . ظاهراً مراد از آیَةَ اللَّیْل قمر و از آیَةَ النَّهار خورشید است و مراد از محو قمر خاموش شدن آن است و این می‏رساند که قمر در گذشته نورانی و مثل آفتاب منبع نور بوده خداوند به علّت روشن شدن حساب و برای وجود آمدن شب و روز آن را خاموش و اثرش را محو کرده است. یعنی: شب و روز را دو علامت از تدبیر و قدرت خویش قرار دادیم پس اثر نشانه شب (نور ماه) را محو کرده و از بین بردیم و نشانه روز را که خورشید است روشن و نورانی کردیم تا از فضل پروردگار خویش روزی بطلبید و شمارش سالها و نیز حساب را بدانید. در تفسیر برهان ضمن حدیثی از رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» نقل شده که فرموده: «چون خداوند خورشید و ماه را آفرید هر دو خدا را اطاعت کردند، خدا امر کرد جبرئیل ماه را محو کرد اثر محو همان خطوط سیاه در سطح قمر است و اگر قمر مانند خورشید در نورانیّت خویش می‏ماند شب از روز و روز از شب تمیز داده نمی‏شد... * . راجع به این آیه در «أمّ» سخن گفته‏ایم. * . محو باطل بی‏اثر شدن آن است چنانکه احقاق حق ثابت کردن آن و در جای خویش قرار دادن است - این لفظ سه بار بیشتر در قرآن نیامده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس