فِلّینی، فِدِریکو (۱۹۲۰ـ۱۹۹۳)(Fellini, Federico)
فِلّینی، فِدِریکو
کارگردان و فیلم نامه نویس ایتالیایی. آثار او تأثیر فراوانی بر سینمای مدرن داشته است و در بسیاری از آن ها صحنه های رؤیا و تخیل با هجو و جزئیاتی از زندگی خود او تلفیق می شود، همچون در ولگردها (۱۹۵۳)، جاده (۱۹۵۴)، شب های کابیریا (۱۹۵۶)، زندگی شیرین (۱۹۶۰)، هشت و نیم (۱۹۶۳)، جولیتای ارواح (۱۹۶۵)، آمارکورد (۱۹۷۴)، جینجر و فِرِد (۱۹۸۶). فیلم های او بسیار شخصی، اصیل و انباشته از سیرک، کارناوال و شخصیت های تماشاخانه ها و طبقۀ مرفۀ رم است. برخی از تصاویر این فیلم ها، مثلاً آب تنی بازیگر سوئدی آنیتا اِکبرگ در حوض میدان تر وی فاونتن در فیلم زندگی شیرین، از تصاویر نمادین فیلم های اوست. از برجسته ترین کارگردانان سینمای ایتالیا بود که در کشورش به شهرتی تقریباً افسانه ای دست یافت. اهمیت او در مقام کارگردان نقش بسزایی در تثبیت اعتبار هنریِ سینما داشت. دو فیلم بسیار معروف او، یعنی زندگی شیرین و هشت و نیم، شکل و محتوایی جسورانه دارند و جزو شاهکارهای کلاسیک سینما به شمار می آیند. فدریکو فلینی در شهر تفریحی ریمینی در کنارۀ دریای آدریاتیک به دنیا آمد و در میان بازارهای مکاره و سیرک ها، که بعدها در فیلم هایش نقش محوری یافتند، رشد کرد. در جوانی، ظاهراً برای این که در رشتۀ حقوق درس بخواند، به رم رفت ولی در واقع قصدش این بود که به خبرنگاری و ترسیم کاریکاتور در مجلات بپردازد. پس از جنگ جهانی دوم با روبرتو روسّلّینی، فیلم ساز نئورئالیست (نوواقعگرا)، دیدار کرد و همین باعث شد که به فیلم نامه نویسی و دستیاری کارگردان رو بیاورد. نخستین فیلمش را در ۱۹۵۱ کارگردانی کرد ولی با فیلم سومش، ولگردها، که بر پایۀ خاطرات دوران جوانی او از زادگاهش بود، به شهرت رسید. فیلم جاده با شرکت جولیتا ماسینا (همسر فلینی از ۱۹۴۳ تا آخر عمر) این شهرت را تقویت کرد. در این فیلم، که در ۱۹۵۶ برندۀ جایزۀ اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد، ماسینا نقش دختر جوانی را بازی می کند که نمایشگر سیاری، آنتونی کویین، او را به بیگاری می کشد. شب های کابیریا نیز، که در آن ماسینا نقش روسپی ریزنقش و معصومی را بازی می کند، به همین درون مایه های تلخ و شیرین می پردازد. زندگی شیرین موقعیت فدریکو فلینی را در مقام کارگردانی جهانی تثبیت کرد. این فیلم جنجال برانگیز که او خود آن را نوعی نقاشی دیواری (فرسک) نامیده، تقریباً بدون پی رنگ است و در چندین اپیزود متوالی زندگی طبقات بالا و پایین شهر رم را نشان می دهد. هشت و نیم از نظر موضوع حتی از این هم ذهن گرایانه تر است و سبکی باروک دارد. این فیلم ماجرای کارگردانی (با بازی مارچلو ماسترویانی) است که دچار بحران خلاقیت شده و آشکارا برگرفته از شخصیت خودِ فلینی است. فیلم های بعدی او، ساتیریکون (۱۹۷۰)، رُم (۱۹۷۲) و آمارکورد از نظر کاوش در خاطرات، رؤیاها و دل مشغولی هایش بسیار نوآورانه اند، هرچند برخی از منتقدان آن ها را بی بندوبار می دانند. کلاً، فیلم های بعدی فلینی، مانند شهر زنان (۱۹۸۱) با استقبال کمتری روبه رو شدند. فیلم مصاحبه (۱۹۸۷) در واقع مصاحبه ای دربارۀ فیلم سازی است. واپسین فیلم او آواهای ماه (۱۹۹۰) بود. فلینی در ۱۹۹۲ جایزۀ ویژۀ اسکار را برای یک عمر فعالیت سینمایی دریافت کرد.
فِلّینی، فِدِریکو
کارگردان و فیلم نامه نویس ایتالیایی. آثار او تأثیر فراوانی بر سینمای مدرن داشته است و در بسیاری از آن ها صحنه های رؤیا و تخیل با هجو و جزئیاتی از زندگی خود او تلفیق می شود، همچون در ولگردها (۱۹۵۳)، جاده (۱۹۵۴)، شب های کابیریا (۱۹۵۶)، زندگی شیرین (۱۹۶۰)، هشت و نیم (۱۹۶۳)، جولیتای ارواح (۱۹۶۵)، آمارکورد (۱۹۷۴)، جینجر و فِرِد (۱۹۸۶). فیلم های او بسیار شخصی، اصیل و انباشته از سیرک، کارناوال و شخصیت های تماشاخانه ها و طبقۀ مرفۀ رم است. برخی از تصاویر این فیلم ها، مثلاً آب تنی بازیگر سوئدی آنیتا اِکبرگ در حوض میدان تر وی فاونتن در فیلم زندگی شیرین، از تصاویر نمادین فیلم های اوست. از برجسته ترین کارگردانان سینمای ایتالیا بود که در کشورش به شهرتی تقریباً افسانه ای دست یافت. اهمیت او در مقام کارگردان نقش بسزایی در تثبیت اعتبار هنریِ سینما داشت. دو فیلم بسیار معروف او، یعنی زندگی شیرین و هشت و نیم، شکل و محتوایی جسورانه دارند و جزو شاهکارهای کلاسیک سینما به شمار می آیند. فدریکو فلینی در شهر تفریحی ریمینی در کنارۀ دریای آدریاتیک به دنیا آمد و در میان بازارهای مکاره و سیرک ها، که بعدها در فیلم هایش نقش محوری یافتند، رشد کرد. در جوانی، ظاهراً برای این که در رشتۀ حقوق درس بخواند، به رم رفت ولی در واقع قصدش این بود که به خبرنگاری و ترسیم کاریکاتور در مجلات بپردازد. پس از جنگ جهانی دوم با روبرتو روسّلّینی، فیلم ساز نئورئالیست (نوواقعگرا)، دیدار کرد و همین باعث شد که به فیلم نامه نویسی و دستیاری کارگردان رو بیاورد. نخستین فیلمش را در ۱۹۵۱ کارگردانی کرد ولی با فیلم سومش، ولگردها، که بر پایۀ خاطرات دوران جوانی او از زادگاهش بود، به شهرت رسید. فیلم جاده با شرکت جولیتا ماسینا (همسر فلینی از ۱۹۴۳ تا آخر عمر) این شهرت را تقویت کرد. در این فیلم، که در ۱۹۵۶ برندۀ جایزۀ اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد، ماسینا نقش دختر جوانی را بازی می کند که نمایشگر سیاری، آنتونی کویین، او را به بیگاری می کشد. شب های کابیریا نیز، که در آن ماسینا نقش روسپی ریزنقش و معصومی را بازی می کند، به همین درون مایه های تلخ و شیرین می پردازد. زندگی شیرین موقعیت فدریکو فلینی را در مقام کارگردانی جهانی تثبیت کرد. این فیلم جنجال برانگیز که او خود آن را نوعی نقاشی دیواری (فرسک) نامیده، تقریباً بدون پی رنگ است و در چندین اپیزود متوالی زندگی طبقات بالا و پایین شهر رم را نشان می دهد. هشت و نیم از نظر موضوع حتی از این هم ذهن گرایانه تر است و سبکی باروک دارد. این فیلم ماجرای کارگردانی (با بازی مارچلو ماسترویانی) است که دچار بحران خلاقیت شده و آشکارا برگرفته از شخصیت خودِ فلینی است. فیلم های بعدی او، ساتیریکون (۱۹۷۰)، رُم (۱۹۷۲) و آمارکورد از نظر کاوش در خاطرات، رؤیاها و دل مشغولی هایش بسیار نوآورانه اند، هرچند برخی از منتقدان آن ها را بی بندوبار می دانند. کلاً، فیلم های بعدی فلینی، مانند شهر زنان (۱۹۸۱) با استقبال کمتری روبه رو شدند. فیلم مصاحبه (۱۹۸۷) در واقع مصاحبه ای دربارۀ فیلم سازی است. واپسین فیلم او آواهای ماه (۱۹۹۰) بود. فلینی در ۱۹۹۲ جایزۀ ویژۀ اسکار را برای یک عمر فعالیت سینمایی دریافت کرد.
wikijoo: فلینی،_فدریکو_(۱۹۲۰ـ۱۹۹۳)