فِلوطین یا اِفلوطین یا پلوتینوس به گونه ای آخرین فیلسوف متأثر از تمدن یونان است. او متولد ۲۰۴ یا ۲۰۵ میلادی است. در مورد زادگاهش، در زندگی نامه او به قلم «فرفوریوس صوری» مطلبی وجود ندارد اما امروزه بیشتر او را از اهالی مصر می دانند که در مکتب اسکندریه با فلسفه آشنا شد.
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
معرفی و مقدمه [ویرایش]
پس از حمله اسکندر به اقصی نقاط جهان قدیم، مرکز دانش و فلسفه از آتن به اسکندریه منتقل شد. اسکندریه در آن دوران قریب به یک میلیون نفر جمعیت داشت و مرکز برخورد پرشور تفکرات گوناگون بود؛ اما شناخت ما از این تفکرات و اندیشه ها بسیار مختلف بسیار اندک است چرا که کتاب خانه مشهور این شهر چندین بار به آتش کشیده شد.
علاوه بر این، اندیشمندان مکتب اسکندریه بر خلاف یونانیان اصرار چندانی بر مکتوب نمودن عقاید خود نداشتند، چرا که اکثراً هدف از علم را نه آموزش، که یک رهایی فردی می دانستند و در نتیجه دیگر نیازی به نوشتاری نمودن ماحصل اندیشهٔ خود نمی دیدند. اما در میان همه آنان فلوطین یک استثنا است. او به اصرار شاگردان خود دست به نوشتن زد و نوشته های او را شاگردش، فرفوریوس در ۵۴ رساله گرد آورد. فرفوریوس نوشته ها را در شش دسته ۹تایی مرتب ساخت و هر دسته را یک «انئاد» نامید. ( در زبان یونانی به معنای ۹ گانه است و در عربی تاسوعات نامیده می شود )
فلوطین به یمن این نوشته ها یکی از موثرترین و الهام بخش ترین فیلسوفان جهان گردید. بدون اغراق می توان گفت از لحاظ میزان تاثیر فلسفه فلوطین، که مهم ترین فیلسوف نو افلاطونی و به نوعی نماینده تمام و کمال آن است، تنه به فلسفه افلاطون و یا ارسطو می زند.
مکاتب فلسفی و کلامی متاثر از فلسفه فلوطین [ویرایش]
مسیحیت [ویرایش]
بدون شک مسیحیت نخستین، مایه های فکری خود را از فلسفه فلوطین به دست آورد. فلوطین به همراه «اورینس» شاگرد «آمونیاس ساکاس» موسس مکتب نوافلاطونی بوده است.
اورینس را یکی از چهار آباء اولیه کلیسای کاتولیک می دانند که عقایدش شباهت بسیار با عقاید فلوطین دارد، چرا که هر دو از یک سرچشمه ( آمونیاس ساکاس ) الهام می گیرند. از جهت دیگر «آگوستین» که در کنار «سنت توماس» مشهورترین متفکران کلیسای کاتولیک می باشند به شدت وام دار فلسفه فلوطین است. آگوستین با تاثیر از سه اقنوم واحد، هستی و روح فلوطین، به توجیه تثلیث مورد اعتقاد مسیحیان دست زد. «واحد» برای آگوستین خدا شد، «هستی» عیسی و «روح» روح القدس.
شاید اگر فلوطین آن سه اقنوم را در فلسفه اش تدوین نمی کرد آگوستین و کلیسای کاتولیک هیچ گاه به راه پذیرش تثلیث نمی رفتند. به هر حال روح فلسفه کلیسای کاتولیک کم و بیش تا امروز نوافلاطونی است و همین نشان دهنده تاثیر و اهمیت فلوطین به عنوان مهم ترین فیلسوف این نحله فکری است.
اگزیستانسیالیسم [ویرایش]
تاثیر فلوطین تنها به فلسفه دوران سده های میانه و مسیحیت منحصر نمی گردد. فلسفه فلوطین در یکی از جذاب ترین مکاتب فلسفی قرن ۲۰ام هم موثر است. بعضی از فیلسوفان که در زمره اگزیستانسیالیم طبقه بندی می شوند نیز متاثر از فلوطین اند. «آلبر کامو» رساله دکتری فلسفه خود را به «مسئله شر در نزد فلوطین» اختصاص داد و «کارل یاسپرس» او را به عنوان یکی از افراد موثر در فلسفه خود دانست و در مورد فلسفه او کتابی مستقل نگاشت.
در مورد مسئله شر که بینهایت مورد توجه فلاسفه اگزیستانسیالیسم است، فلوطین دارای نکات تامل برانگیزی است. همچنین او برای آنها از این منظر مهم است که اول بار در فلسفه به مسائل وجودی انسان توجه نشان داد. او مانند ارسطو فقط به فکر طبقه بندی نمودن مقولات هستی نبود، بلکه مسائل وجودی انسان را هم به فلسفه کشاند تا بتواند برای زندگی آدمی طرحی ریزد. مسائلی مانند خودکشی، عشق، تاثیر ستارگان بر آدمیان، تقدیر و نقش آن در زندگی آدمی در فلسفه فلوطین مورد توجه قرار گرفت، اموری که در فلسفه گذشتگان غایب بودند و یا نقشی فرعی داشتند و از همین لحاظ مورد توجه فلاسفه اگزیستانسیالیسم قرار گرفت.
فلسفه مسلمانان [ویرایش]
علاوه بر فلاسفه مغرب زمین فلسفه فلوطین در شرق نیز مورد توجه متفکران قرار گرفت. عجیب آنکه این تاثیر به نام خود فلوطین نبود و به نام ارسطو ثبت شد. کتاب مهم «اثولوجیا» سرنوشت عجیبی در فلسفه مسلمانان پیدا کرد. نام این کتاب معرب «تئولوگیا» به معنای «فلسفه اولی» یا «الاهیات» است. متقدمان فلسفه در ایران این کتاب را نوشته ارسطو می پنداشتند و آن را هم ردیف کتاب مهم «مابعدالطبیعه» می خواندند و تفسیر می کردند. تنها کسی که در این کتاب و نویسنده آن شک کرد ابن سینا بود. اما با تحقیقات امروزی مشخص شده است که این کتاب نوشته ارسطو نیست بلکه نقلی آزاد و ترجمه از انئادهای چهارم و پنجم و ششم فلوطین است. بنابراین فلوطین بدون آنکه نامی از او در کتب فلاسفه ما باشد در آراء آنان حضور دارد و این حضور چنان است که فلسفه ما را رنگ و بوی نوافلاطونی می دهد، به گونه ای که می توان به جرات وی را پس از ارسطو و افلاطون موثرترین فیلسوف بر فلاسفه مسلمان نامید.
مکاتب فلسفی و کلامی که بر فلسفه فلوطین اثرگذار بودند [ویرایش]
افلاطون [ویرایش]
فلوطین به عنوان نماینده مهم مکتب نوافلاطونی کمی بیش از حد متاثر از فلسفه افلاطون است، چنان که خود فلسفه خود را «تفسیر اشارات و رموز فلسفه افلاطون می داند». او افلاطون را «داننده اسرار مقدس» [۱] می داند. وی در اکثر رسایل ۵۴گانه خود اشاره ای به جملات افلاطون دارد و به تفسیر آنها می پردازد.
فلوطین چنان شیدای افلاطون است که حتی آرای جدید خود را هم در دهان او می گذارد، تا جایی که معتقد است افلاطون نیز در یکی از نامه های خود اقنوم های سه گانه را مورد توجه قرار داده است. باید توجه داشت که افلاطون از دید فلوطین یک حکیم الاهی است نه یک حکیم سیاسی. او در میان آثار افلاطون بیشتر به رساله «تیمائوس» توجه دارد ( تنها رساله ای که افلاطون در آن به تبیین ج . . .
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
معرفی و مقدمه [ویرایش]
پس از حمله اسکندر به اقصی نقاط جهان قدیم، مرکز دانش و فلسفه از آتن به اسکندریه منتقل شد. اسکندریه در آن دوران قریب به یک میلیون نفر جمعیت داشت و مرکز برخورد پرشور تفکرات گوناگون بود؛ اما شناخت ما از این تفکرات و اندیشه ها بسیار مختلف بسیار اندک است چرا که کتاب خانه مشهور این شهر چندین بار به آتش کشیده شد.
علاوه بر این، اندیشمندان مکتب اسکندریه بر خلاف یونانیان اصرار چندانی بر مکتوب نمودن عقاید خود نداشتند، چرا که اکثراً هدف از علم را نه آموزش، که یک رهایی فردی می دانستند و در نتیجه دیگر نیازی به نوشتاری نمودن ماحصل اندیشهٔ خود نمی دیدند. اما در میان همه آنان فلوطین یک استثنا است. او به اصرار شاگردان خود دست به نوشتن زد و نوشته های او را شاگردش، فرفوریوس در ۵۴ رساله گرد آورد. فرفوریوس نوشته ها را در شش دسته ۹تایی مرتب ساخت و هر دسته را یک «انئاد» نامید. ( در زبان یونانی به معنای ۹ گانه است و در عربی تاسوعات نامیده می شود )
فلوطین به یمن این نوشته ها یکی از موثرترین و الهام بخش ترین فیلسوفان جهان گردید. بدون اغراق می توان گفت از لحاظ میزان تاثیر فلسفه فلوطین، که مهم ترین فیلسوف نو افلاطونی و به نوعی نماینده تمام و کمال آن است، تنه به فلسفه افلاطون و یا ارسطو می زند.
مکاتب فلسفی و کلامی متاثر از فلسفه فلوطین [ویرایش]
مسیحیت [ویرایش]
بدون شک مسیحیت نخستین، مایه های فکری خود را از فلسفه فلوطین به دست آورد. فلوطین به همراه «اورینس» شاگرد «آمونیاس ساکاس» موسس مکتب نوافلاطونی بوده است.
اورینس را یکی از چهار آباء اولیه کلیسای کاتولیک می دانند که عقایدش شباهت بسیار با عقاید فلوطین دارد، چرا که هر دو از یک سرچشمه ( آمونیاس ساکاس ) الهام می گیرند. از جهت دیگر «آگوستین» که در کنار «سنت توماس» مشهورترین متفکران کلیسای کاتولیک می باشند به شدت وام دار فلسفه فلوطین است. آگوستین با تاثیر از سه اقنوم واحد، هستی و روح فلوطین، به توجیه تثلیث مورد اعتقاد مسیحیان دست زد. «واحد» برای آگوستین خدا شد، «هستی» عیسی و «روح» روح القدس.
شاید اگر فلوطین آن سه اقنوم را در فلسفه اش تدوین نمی کرد آگوستین و کلیسای کاتولیک هیچ گاه به راه پذیرش تثلیث نمی رفتند. به هر حال روح فلسفه کلیسای کاتولیک کم و بیش تا امروز نوافلاطونی است و همین نشان دهنده تاثیر و اهمیت فلوطین به عنوان مهم ترین فیلسوف این نحله فکری است.
اگزیستانسیالیسم [ویرایش]
تاثیر فلوطین تنها به فلسفه دوران سده های میانه و مسیحیت منحصر نمی گردد. فلسفه فلوطین در یکی از جذاب ترین مکاتب فلسفی قرن ۲۰ام هم موثر است. بعضی از فیلسوفان که در زمره اگزیستانسیالیم طبقه بندی می شوند نیز متاثر از فلوطین اند. «آلبر کامو» رساله دکتری فلسفه خود را به «مسئله شر در نزد فلوطین» اختصاص داد و «کارل یاسپرس» او را به عنوان یکی از افراد موثر در فلسفه خود دانست و در مورد فلسفه او کتابی مستقل نگاشت.
در مورد مسئله شر که بینهایت مورد توجه فلاسفه اگزیستانسیالیسم است، فلوطین دارای نکات تامل برانگیزی است. همچنین او برای آنها از این منظر مهم است که اول بار در فلسفه به مسائل وجودی انسان توجه نشان داد. او مانند ارسطو فقط به فکر طبقه بندی نمودن مقولات هستی نبود، بلکه مسائل وجودی انسان را هم به فلسفه کشاند تا بتواند برای زندگی آدمی طرحی ریزد. مسائلی مانند خودکشی، عشق، تاثیر ستارگان بر آدمیان، تقدیر و نقش آن در زندگی آدمی در فلسفه فلوطین مورد توجه قرار گرفت، اموری که در فلسفه گذشتگان غایب بودند و یا نقشی فرعی داشتند و از همین لحاظ مورد توجه فلاسفه اگزیستانسیالیسم قرار گرفت.
فلسفه مسلمانان [ویرایش]
علاوه بر فلاسفه مغرب زمین فلسفه فلوطین در شرق نیز مورد توجه متفکران قرار گرفت. عجیب آنکه این تاثیر به نام خود فلوطین نبود و به نام ارسطو ثبت شد. کتاب مهم «اثولوجیا» سرنوشت عجیبی در فلسفه مسلمانان پیدا کرد. نام این کتاب معرب «تئولوگیا» به معنای «فلسفه اولی» یا «الاهیات» است. متقدمان فلسفه در ایران این کتاب را نوشته ارسطو می پنداشتند و آن را هم ردیف کتاب مهم «مابعدالطبیعه» می خواندند و تفسیر می کردند. تنها کسی که در این کتاب و نویسنده آن شک کرد ابن سینا بود. اما با تحقیقات امروزی مشخص شده است که این کتاب نوشته ارسطو نیست بلکه نقلی آزاد و ترجمه از انئادهای چهارم و پنجم و ششم فلوطین است. بنابراین فلوطین بدون آنکه نامی از او در کتب فلاسفه ما باشد در آراء آنان حضور دارد و این حضور چنان است که فلسفه ما را رنگ و بوی نوافلاطونی می دهد، به گونه ای که می توان به جرات وی را پس از ارسطو و افلاطون موثرترین فیلسوف بر فلاسفه مسلمان نامید.
مکاتب فلسفی و کلامی که بر فلسفه فلوطین اثرگذار بودند [ویرایش]
افلاطون [ویرایش]
فلوطین به عنوان نماینده مهم مکتب نوافلاطونی کمی بیش از حد متاثر از فلسفه افلاطون است، چنان که خود فلسفه خود را «تفسیر اشارات و رموز فلسفه افلاطون می داند». او افلاطون را «داننده اسرار مقدس» [۱] می داند. وی در اکثر رسایل ۵۴گانه خود اشاره ای به جملات افلاطون دارد و به تفسیر آنها می پردازد.
فلوطین چنان شیدای افلاطون است که حتی آرای جدید خود را هم در دهان او می گذارد، تا جایی که معتقد است افلاطون نیز در یکی از نامه های خود اقنوم های سه گانه را مورد توجه قرار داده است. باید توجه داشت که افلاطون از دید فلوطین یک حکیم الاهی است نه یک حکیم سیاسی. او در میان آثار افلاطون بیشتر به رساله «تیمائوس» توجه دارد ( تنها رساله ای که افلاطون در آن به تبیین ج . . .