فلنگ

/feleng/

لغت نامه دهخدا

فلنگ. [ ف َ ل َ ]( اِ ) به معنی تیر بدخشانی است ، و ظاهراً مصحف فیلک است. ( از یادداشتهای مؤلف ). بیلک. پیلک :
به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست
فلنگ پیش به زه کرد همچو چرخ به چنگ .
فرخی.

فرهنگ فارسی

یا فلنگ را بستن ( اسم ) فرار کردن .

فرهنگ معین

(فِ لِ ) (اِ. ) ۱ - پالهنگ . ۲ - کفش . ۳ - (عا. ) فرار.

پیشنهاد کاربران

فلنگ را بستن درگویش گوغر مجازا به معنای آماده فرار وحرکت شدن است پس براین اساس فلنگ باید پای افزار فرار باشد.
اگر فل لنگ باشد یعنی تند پا و تیز پا
فلنگش در رفت = تیز پایی و سرعتش را از دست داد
فلنگ رو بست در رفت = اشاره به تندی و تیزی جهت فرار
هم میتواند به عنوان سرعت بکار رود هم بعنوان کارزار / قضیه / معرکه
در واژه شناسی دهخدا آمده فلنگ را بستن و در رفتن از پالهنگ رو بستن آمده و چون اسب سواران برای سوار شدن بر اسب از آن استفاده میکردند آهسته به فلنگ درامده و . . .
اما با توجه به اینکه برخی دیگر از واژه های ایرانی چون فشنگ / قشنگ / زرنگ / خدنگ و . . . . همگی از آمیخت بخش یک انگ ساخته شده اند پس اگر بخواهیم بر همان بن و آیین رفتار کنیم فلنگ میشود = فل انگ و فِل را پیشتر ریشه یابی کردیم و دو جور چم دارد یکی به چم تند و دیگری به چم گرم بطور مثال
...
[مشاهده متن کامل]

فلفل = تندِ تند
فِلفور = تند و فوری
پِل دادن = گرما دادن ( تندی هوا که در زبان مازندرانی بکار میرود )
پِلغور زدن یا پِل؛وره زدن ( زبان مازندرانی ) = فوران ناگهانی
و. . . .
پس فلنگ = فل انگ ( برابر هنگ و همان جمع و اجتماع و گروه و تجمیع شدن است ) => فلنگ = تند و سریع جمع =به سرعت زیاد / میتواند نشانه معرکه و کارزار هم بوده باشد که در آن تندی و آتیش زیادی برپا شده بوده که اصطلاح فلنگ رو بست و در رفت = که با این شعر میتوان فهمید فلنگ اشاره به چیزی دارد پس معرکه و کارزار می باشد ودر اینجا اشاره به سرعت زیاد ندارد بلکه به چیزی اشاره دارد میتوان نوشت
فلنگ = معرکه / کارزار / قضیه