لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
فلفل دان: [ اصطلاح در تداول عامه ] :ظرفی که در آن فلفل ریزند
( ( پیشخدمت نمکدان و فلفلدان را که احتیاج به جابه جا شدن نداشتند جابه جا کرد نفس بلندی کشید و نفس بیرون داد. "چه کنیم آقای زرجو با همین خاطره ها زنده ایم و دیدن مشتری های قدیمی مثل شما دلخوش. " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص100. ) )
( ( پیشخدمت نمکدان و فلفلدان را که احتیاج به جابه جا شدن نداشتند جابه جا کرد نفس بلندی کشید و نفس بیرون داد. "چه کنیم آقای زرجو با همین خاطره ها زنده ایم و دیدن مشتری های قدیمی مثل شما دلخوش. " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص100. ) )