فلسکیدن. [ ف ِ ل ِ دَ ] ( مص ) سخت پژمردن. چلسکیدن. پلسکیدن. پلاسیدن. چروک خوردن. ( یادداشت مؤلف ). مقابل آماهیدن و آماسیدن. ( یادداشت دیگر ).