فلسفه چیست

دانشنامه عمومی

فلسفه چیست؟ (کتاب دلوز و گاتاری). فلسفه چیست؟ ( به فرانسوی: Qu'est - ce que la philosophie ) کتابی است از ژیل دلوز و فلیکس گاتاری ( روانکاو ) که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. [ ۱] این کتاب دو بار به فارسی ترجمه شده است. [ ۲] [ ۳]
نویسندگان در این کتاب به تمایز میان فلسفه و علم می پردازند و معتقدند که فلسفه به مفاهیم می پردازد و علم به کارکردها. آنها به بحث راجع به فلسفه علم و فلسفه ریاضیات می پردازند.
عکس فلسفه چیست؟ (کتاب دلوز و گاتاری)

فلسفه چیست؟ (کتاب هایدگر). فلسفه چیست؟ ( به آلمانی: Was ist das - die Philosophie ) کتابی است از مارتین هایدگر که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد.
این کتاب را رضا داوری اردکانی از روی متن فرانسه ترجمه کرده است. این ترجمه به عنوان بخشی از این دو کتاب منتشر شده است:
• هیدگر و گشایش راه تفکر آینده، انتشارات نقش جهان، ۱۳۹۳
• فلسفه در قرن بیستم، انتشارات سمت، ۱۳۷۵
مجید مددی هم آن را از روی متن انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است. [ ۱]
در اردیبهشت ۱۳۹۶ جلسه ای برای بررسی این کتاب با حضور رضا داوری اردکانی، سید محمدرضا بهشتی، سید حمید طالب زاده و حسین غفاری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد. [ ۲]
عکس فلسفه چیست؟ (کتاب هایدگر)عکس فلسفه چیست؟ (کتاب هایدگر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

" فرزانش چیست " :فلسفه چیست.
فلسفه در اولین مراحل پیدایش خود یک خط فکری - خیالی رقابت وار با داستان های اسطوره ای و حماسی و اسطوره سازان و حماسه سرایان بوده است . یعنی باور به خدایان متعدد به عنوان یاری دهندگان نیروی جسمانی پهلوانان یا گلادیاتور ها و یار و یاور و پشتیبان و تقویت کننده نیروی عقلانی سیاستمداران و فرمانروایان و ایجاد پانتئون و المپیاد به عنوان محل تجمع آنها و تولید کپی آنها بصورت مجسمه های گلی و چوبی و سنگی و فلزی و نگاهداری آنها در تمپل ها و معابد و زیارت و پرستش و عبادت و بخشش هدایا به آنها در جهت امرار معاش کارکنان آن معابد و تمپل ها. و رقابت با باور یکتا پرستی و پدیده حی در اولین دین از ادیان توحیدی - ابراهیمی یعنی یهودیت که با پیدایش ادیان مسیحیت و اسلام به شدت این حرکت فکری رقابت وار اضافه گردیده است. اما فلسفه در طول تاریخ پیدایش خود تاکنون نتوانسته است که به یک باور عام و جهانشمول برسد ، طوریکه بتواند با باور های دینی رقابت نماید و توجهات سر و دل و حس و فکر و خیال افراد انسانی را مثل آهن ربا و بسان باور های دینی بسوی خود جلب نماید. من خودم بر این باورم که فلسفه های آزاد و گوناگون غرب از یونان باستان تاکنون و آئین ها و ادیان و مذاهب مختلف شرق و الاهیات و کلام و تفاسیر و حکمت ها و عرفان های گوناگون و رنگین دینی هیچکدام در طول تاریخ پیدایش خود تاکنون هنوز نتوانسته به حقیقت مطلق و کلی زیر دست یابند و تا آینده های دور دست هم نمی توانند به آن نائل گردند :
...
[مشاهده متن کامل]

خداوند متعال موجودی ست لایه تناهی ؛ نامتناهی ؛ بیکران و یا بینهایت و لذا هیچ چیز یا هیچ کس دیگری غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد.
خدای ادیان توحیدی و فلسفی و الاهیات و حکمت و عرفان دینی یک مفهوم خشک و خالی بیش نمی باشد، اما خدای حقیقی و واقعی و بیکران در لحظه جاودانه حال که طول آن در علم فیزیک برابر با زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه می باشد، در محیط و محتوای کلیه جهان های موازی و مساوی و بیشمار بطور همزمان و در عین واحد هم در قالب واقعیت عینی به ظهور و پیدایش و کثرت رسیده و می رسد و هم بصورت واقعیت محض و غیبی در پشت پرده واقعیت عینی حضور مطلق دارد و همیشه در لحظه حال وجود داشته و دارد و خواهد داشت و نه در گذشته و نه در آینده. ما انسان ها از اینکه نوسانات روز و شب و گردش فصول و سال ها و تولد و رشد و نمّو و پیر شدن و کهولت و فرسودگی و مردن افراد انسانی و موجودات زنده را با حواس پنجگانه خویش مشاهده می کنیم، لذا بر این باوریم که زمان می گذرد و مارا باخود می آورد و می برد و زمان را به گذشته و حال و آینده تقسیم و بطور قرار دادی طول شبانه روز را به ساعت و دقیقه و ثانیه و اجزای ثانیه از قبیل میلی یا یک هزارم و میکرو یا یک میلیونم و نانو یا یک میلیاردم و یا فِمتو یا یک هزار میلیاردم ثانیه و کوچکتر تا تا سرحد ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه تقسیم و تجزیه نموده ایم. البته این تقسیم بندی ها در گذران زندگی روز مره برای انسان بسیار مفید و کاربردی می باشد. شاید بتوان گفت که اگر چنین تقسیم بندی هایی توسط خود انسان صورت نمی گرفت، آنگاه شاید خود زندگی از دیدگاه انسانی بی معنا و مفهوم می گردید. زمانیکه ساعت های طبیعی ( نوسان شب و روز و گردش فصول و سال ها ) و مصنوعی ( ساعت و دقیقه و ثانیه ) به ما نشان می دهند ، خود زمان حقیقی و واقعی نمی باشد. لحظه حقیقی و واقعی حال عبارت است از نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق ( هردو به طول زمان پلانک ) یعنی بُعد چهارم مکان و بیمکانی مطلق یعنی فضای سه بُعدی کیهان یا جهان که فقط نقش ظرف نگهدارنده محتوا را عهده دار می باشد و هیچ نقش دیگری را بازی نمیکند. خود نوسانگر لحظه حال عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت یا کیهان می باشد که دو نقش عمده و کلی را عهده دار است؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات در چارچوب قوانین حاکم بر طبیعت و زنجیره علت و معلول مادی و دیگری سوق یا حرکت دادن محتوای کل کیهان لحظه به لحظه و وقفه ناپذیر بسوی آینده و معاد. لحظه حال را می توان تجلی قدرت مطلق و بیکران خداوند متعال پنداشت. اگر در خیال محتوای کل کیهان را بطور کامل حذف نمائیم که در عمل مطلقا محال و غیر ممکن می باشد، آنگاه بسامد یا فرکانس نوسانگر دو قطبی زمان و بیمکانی مطلق یعنی لحظه حال برابر خواهد بود با مقدار معکوس زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ هرتز یا بار بر ثانیه. این بسامد یا فرکانس را می توان با خیال راحت و خاطر جمع و یقین، مطلق نامید. به این معنا که هیچ فرکانس دیگری در طبیعت و کیهان بالاتر از این حد نه وجود دارد و نه توسط انسان در آزمایشگاه ها و شتاب دهنده ها بتواند تولید شود یا به وجود آید. زمان و مکان مطلق اشاره شده همان زمان و مکان مطلق محمد ذکریای رازی و نیوتن می باشند و ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی نسبی این حقیر و هردو با کمیت های مساوی در ابعاد پلانک و با ماهیت های برابر و معکوس حکایت دیگری دارند که بیان و شرح و توضیح آن از حوصله این کامنت کوتاه خارج می باشد. در همین متن کوتاه پاسخ به سوال قدیمی فلاسفه و الاهی دانان و متکلمین و مفسرین و حکیمان و عارفان دینی بطور مستقیم ارائه گردیده است و آن سوال به شکل زیر عبارت بوده و هست : آیا این جهان یک سیستم بسته و مستقل و خودکفا و خودکار می باشد و دارای حد و مرز و محیط محدود و متناهی یا اینکه یک سیستم باز است و بدون حد و مرز و محیط ؟ در پایان لازم به اشاره می دانم که تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی و تئوری ذرات و امواج یا مکانیک کوانتمی در علوم فیزیک و شیمی و تئوری مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی بطور غیر مستقیم عظیم ترین اثبات های وجود خداوند متعال و موجود بودن طرح مطلق آفرینش می باشند. متفکرین و اندیشمندان دینی منجمله بنیانگذاران و مخترین یوغ های سنگین و سبک و رنگین شرایع دینی در طول تاریخ پیدایش ادیان تاکنون حتا در طول خواب های شبانه نتوانسته اند که روئیا های شیرین و صادقه چنین اثبات هایی را ببینند. در پایان امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم.

واژه یونانی با حروف لاتین به شکل Philosophie از سه بخش به شکل زیر ساخته شده است :
Phil o sophie با تلفظ فیل و سوفی ( صوفی ) . فیل از دیدگاه یونانیان آفریننده این واژه به معنای دوستدار حقیقت نبوده است بلکه سمبل نیروی جسمانی و سوفی به معنای خردورز یا عاقل نبوده است بلکه به معنای سمبل نیروی خرد ورزی یا عقلانیت و حرف پیوندی o همان واو فارسی می باشد. سوفی از دیدگاه یونانیان معنای دیگری هم داشته است به شکل : بسوی درون یا باطن. فی در زبان عربی به معنای در یا درون و یا بطن و باطن می باشد و سو به زبان فارسی به معنای : در جهت. معبد Delphi هم به معنی در دل یا در باطن می باشد و فال دلفی یعنی گوش دادن به ندای دل و درون.
...
[مشاهده متن کامل]

منظور این بوده است که انسان نباید تنها به نیروی جسمانی خود متکی باشد بلکه فهم و عقل خودرا هم به کار گیرد و از آنها استفاده نماید. به عنوان مثال در زمینه اثبات وجود خدایان در باور های اسطوره ای و وجود خدای یکتا و پدیده وحی در اولین دین از ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت، نباید بسان گلادیاتورها عضلات گردن و بازو و سینه و شکم را در میدان مبارزه به نمایش بگذارد و با نیزه و زنجیر و شمشیر و قمه و تبر و سپر به سوی حریف حمله ور شود بلکه از فهم و عقل و زبان هم استفاده کند. نتیجه اینکه فیل انسانی باید اندکی هم که شده بسوی درون و باطن خویش هم توجه داشته باشد. و منظور این نیست که به محتویات معده و روده های کوچک و بزرگش بیندیشد بلکه به ابعاد وجودیش و آنهم نه ابعاد روان و روح و جان بلکه امیال و سرنوشت های جنسی پنجگانه و نفوس دهگانه اش مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه!! و آنهم بطور جدی و خارج از میدان مزاح و شوخی.