هوش مصنوعی پیوندهای نزدیکی با فلسفه دارد زیرا هر دو در مفاهیم متعددی مانند هوش، عمل، خودآگاهی، معرفت شناسی و حتی اختیار مشترک هستند. [ ۱] علاوه بر این، تکنولوژی درصدد ایجاد حیات مصنوعی ( حیوانات، انسان ها یا حداقل مخلوقات مصنوعی ) است، به همین دلیل فلاسفه توجه شایانی به هوش مصنوعی نشان می دهند. [ ۲] این عوامل باعث ظهور فلسفه هوش مصنوعی شده است.
برخی پژوهشگران پیرامون نادیده گرفتن فلسفه توسط جامعهٔ هوش مصنوعی هشدار داده اند. این پژوهشگران بر لزوم تفکر فلسفی دربارهٔ موضوعات مورد بحث در هوش مصنوعی و اهداف آن تأکید می کنند. [ ۳]
مطالعهٔ فلسفهٔ هوش مصنوعی می کوشد تا پرسش هایی از این دست را پاسخ دهد:
• آیا یک ماشین می تواند هوشمندانه عمل کند؟ آیا آن ماشین قادر به حل همهٔ مسائلی که انسان با فکر کردن آن ها را حل می کند، هست؟
• آیا هوش انسان و هوش ماشین یکسان هستند؟ آیا در اصل، مغز انسان یک رایانه است؟
• آیا ماشین می تواند ذهن، حالات ذهنی و خودآگاهی مشابه انسان داشته باشد؟ آیا می تواند ماهیت اشیا را احساس کند؟
چنین پرسش هایی بیانگر علایق متفاوت پژوهشگران هوش مصنوعی، فلاسفه و دانشمندان علوم شناختی است. پاسخ های ارائه شده به این پرسش ها به تعریف واژه های هوش و خودآگاهی و مشخص شدن اینکه دربارهٔ چه ماشینی بحث می شود، بستگی دارد.
گزاره های مهم در فلسفهٔ هوش مصنوعی شامل این موارد می شوند:
• «قرارداد مودبانه» تورینگ: اگر ماشینی به هوشمندی یک انسان رفتار کند، آن گاه به هوشمندی یک انسان است. [ ۴]
• گزاره دارتموث: «هر جنبه ای از یادگیری یا هر ویژگی دیگری از هوشمندی می تواند چنان به دقت توصیف شود که ماشینی بتواند برای شبیه سازی آن ساخته شود. »[ ۵]
• فرضیه سیستم نماد فیزیکی ( به انگلیسی: Physical symbol system ) نیول و سایمون: «یک سیستم نماد فیزیکی استطاعت لازم و کافی برای عمل هوشمند کلی را برخوردار است. »[ ۶]
• فرضیه هوش مصنوعی قوی سرل: «کامپیوتر به درستی برنامه ریزی شده با ورودی ها و خروجی های صحیح بدانگونه دقیقاً به همان معنا که انسان ها ذهن دارند ذهنی خواهد داشت. »[ ۷]
• مکانیسم هابز: «زیرا که 'تعقل' … چیزی نیست جز 'محاسبه' ، که جمع و تفریق کردن است، عواقب اسامی کلی ای که به منظور 'نشانه گذاری' و 'معنی بخشیدن' افکارمان بر آن ها توافق شده است. »[ ۸]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبرخی پژوهشگران پیرامون نادیده گرفتن فلسفه توسط جامعهٔ هوش مصنوعی هشدار داده اند. این پژوهشگران بر لزوم تفکر فلسفی دربارهٔ موضوعات مورد بحث در هوش مصنوعی و اهداف آن تأکید می کنند. [ ۳]
مطالعهٔ فلسفهٔ هوش مصنوعی می کوشد تا پرسش هایی از این دست را پاسخ دهد:
• آیا یک ماشین می تواند هوشمندانه عمل کند؟ آیا آن ماشین قادر به حل همهٔ مسائلی که انسان با فکر کردن آن ها را حل می کند، هست؟
• آیا هوش انسان و هوش ماشین یکسان هستند؟ آیا در اصل، مغز انسان یک رایانه است؟
• آیا ماشین می تواند ذهن، حالات ذهنی و خودآگاهی مشابه انسان داشته باشد؟ آیا می تواند ماهیت اشیا را احساس کند؟
چنین پرسش هایی بیانگر علایق متفاوت پژوهشگران هوش مصنوعی، فلاسفه و دانشمندان علوم شناختی است. پاسخ های ارائه شده به این پرسش ها به تعریف واژه های هوش و خودآگاهی و مشخص شدن اینکه دربارهٔ چه ماشینی بحث می شود، بستگی دارد.
گزاره های مهم در فلسفهٔ هوش مصنوعی شامل این موارد می شوند:
• «قرارداد مودبانه» تورینگ: اگر ماشینی به هوشمندی یک انسان رفتار کند، آن گاه به هوشمندی یک انسان است. [ ۴]
• گزاره دارتموث: «هر جنبه ای از یادگیری یا هر ویژگی دیگری از هوشمندی می تواند چنان به دقت توصیف شود که ماشینی بتواند برای شبیه سازی آن ساخته شود. »[ ۵]
• فرضیه سیستم نماد فیزیکی ( به انگلیسی: Physical symbol system ) نیول و سایمون: «یک سیستم نماد فیزیکی استطاعت لازم و کافی برای عمل هوشمند کلی را برخوردار است. »[ ۶]
• فرضیه هوش مصنوعی قوی سرل: «کامپیوتر به درستی برنامه ریزی شده با ورودی ها و خروجی های صحیح بدانگونه دقیقاً به همان معنا که انسان ها ذهن دارند ذهنی خواهد داشت. »[ ۷]
• مکانیسم هابز: «زیرا که 'تعقل' … چیزی نیست جز 'محاسبه' ، که جمع و تفریق کردن است، عواقب اسامی کلی ای که به منظور 'نشانه گذاری' و 'معنی بخشیدن' افکارمان بر آن ها توافق شده است. »[ ۸]
wiki: فلسفه هوش مصنوعی