[ویکی فقه] فلسفه فقه دانشی نوظهور است که هنوز از نظر روش، ادبیات و برخورداری از اندیشه و اقوال به سطح و حجمی جوابگو و پذیرفتنی ارتقا نیافته است.
محدودیت امکانات فعلی و اندکی دست مایه های کنونی این دانش بهره برداری از آن را به صورتی تعریف شده و گسترده (همچون سایر دانش های در خدمت فقه ) محدود و موردی ساخته است. این دانش در شرایط کنونی همانند چشمه ای است که در امتدادش نشسته ایم بی آن که مسیر حرکت حیات بخش آن به سمت ما هموار شده باشد. بی گمان عبور این دانش نوپا و نوظهور به سمت چشم اندازی برخوردار از موجودیتی انکارناپذیر، هویتی مستقل و امکاناتی قابل بهره برداری به برداشتن گام هایی اساسی در تولید اندیشه های پایه ای، ایجاد زیرساخت های فکری و خلق ادبیاتی علمی در اطراف آن نیازمند است. دغدغه نوشتار حاضر پی گیری طرح مباحث پایه ای پیرامون این دانش جوان و گشودن فضاهایی جدید فراروی آن است.
مباحث بحث
مباحث را برپایه محورهای زیر سامان داده ایم:۱. تعریف فلسفه فقه؛۲. ضرورت فلسفه فقه؛۳. نام های به کار رفته درباره فلسفه فقه؛۴. پیشینیه فلسفه فقه؛۵. موضوع فلسفه فقه؛۶. پیش فرض شناسی فقهی؛۷. تقسیم پیش فرض های فقهی به لحاظ متعلق؛۸. تقسیم پیش فرض های فقهی به لحاظ منبع دریافت آن ها؛۹. تفاوت و نسبت فلسفه فقه با علوم دیگر؛۱۰. قلمرو فلسفه فقه؛۱۱. روش شناسی فلسفه فقه؛۱۲. ماهیت شناسی گزاره های فلسفه فقه؛۱۳. دسته بندی مسائل و ساختار فلسفه فقه.
تعریف فلسفه فقه
باتوجه به این که فلسفه فقه در مراحل اولیه شکل گیری است، برای ورود گسترده به حوزه فلسفه فقه باید دید که چه تعریفی از آن می توان پیش نهاد. ارائه تعریف روشنگرانه از فلسفه فقه برداشتن گامهای بعدی را آسان می کند و سبب بهتر پاسخ گفتن به پرسش ها می شود.برای به دست دادن تعریفی از فلسفه فقه باید دید:یکم. تعریف فلسفه علم چیست؟ و از طرف دیگر شناخت فلسفه علم که فلسفه فقه از خانواده آن به شمار می رود، چه نقشی پیشینی در مسیر دست یابی به مباحث فلسفه فقه دارد؟ اگر نقشی را در این زمینه ایفا می کند، پرداختن به فلسفه فقه بدون مطالعه کلیاتی پیرامون فلسفه علم (دست کم تعریف آن) مطالعه ای نارسا و غیرمنطقی است.دوم. معنای فقه مشخص شود.در زمینه تعریف علم ابتدا باید دید فلسفه چه معنایی دارد، سپس به تعریف فلسفه علم پرداخت.
معنای فلسفه
...
محدودیت امکانات فعلی و اندکی دست مایه های کنونی این دانش بهره برداری از آن را به صورتی تعریف شده و گسترده (همچون سایر دانش های در خدمت فقه ) محدود و موردی ساخته است. این دانش در شرایط کنونی همانند چشمه ای است که در امتدادش نشسته ایم بی آن که مسیر حرکت حیات بخش آن به سمت ما هموار شده باشد. بی گمان عبور این دانش نوپا و نوظهور به سمت چشم اندازی برخوردار از موجودیتی انکارناپذیر، هویتی مستقل و امکاناتی قابل بهره برداری به برداشتن گام هایی اساسی در تولید اندیشه های پایه ای، ایجاد زیرساخت های فکری و خلق ادبیاتی علمی در اطراف آن نیازمند است. دغدغه نوشتار حاضر پی گیری طرح مباحث پایه ای پیرامون این دانش جوان و گشودن فضاهایی جدید فراروی آن است.
مباحث بحث
مباحث را برپایه محورهای زیر سامان داده ایم:۱. تعریف فلسفه فقه؛۲. ضرورت فلسفه فقه؛۳. نام های به کار رفته درباره فلسفه فقه؛۴. پیشینیه فلسفه فقه؛۵. موضوع فلسفه فقه؛۶. پیش فرض شناسی فقهی؛۷. تقسیم پیش فرض های فقهی به لحاظ متعلق؛۸. تقسیم پیش فرض های فقهی به لحاظ منبع دریافت آن ها؛۹. تفاوت و نسبت فلسفه فقه با علوم دیگر؛۱۰. قلمرو فلسفه فقه؛۱۱. روش شناسی فلسفه فقه؛۱۲. ماهیت شناسی گزاره های فلسفه فقه؛۱۳. دسته بندی مسائل و ساختار فلسفه فقه.
تعریف فلسفه فقه
باتوجه به این که فلسفه فقه در مراحل اولیه شکل گیری است، برای ورود گسترده به حوزه فلسفه فقه باید دید که چه تعریفی از آن می توان پیش نهاد. ارائه تعریف روشنگرانه از فلسفه فقه برداشتن گامهای بعدی را آسان می کند و سبب بهتر پاسخ گفتن به پرسش ها می شود.برای به دست دادن تعریفی از فلسفه فقه باید دید:یکم. تعریف فلسفه علم چیست؟ و از طرف دیگر شناخت فلسفه علم که فلسفه فقه از خانواده آن به شمار می رود، چه نقشی پیشینی در مسیر دست یابی به مباحث فلسفه فقه دارد؟ اگر نقشی را در این زمینه ایفا می کند، پرداختن به فلسفه فقه بدون مطالعه کلیاتی پیرامون فلسفه علم (دست کم تعریف آن) مطالعه ای نارسا و غیرمنطقی است.دوم. معنای فقه مشخص شود.در زمینه تعریف علم ابتدا باید دید فلسفه چه معنایی دارد، سپس به تعریف فلسفه علم پرداخت.
معنای فلسفه
...
wikifeqh: فلسفه_فقه