فلسفه آموزش. فلسفهٔ آموزش به بررسی ماهیت و اهداف آموزش و ابزارهای آن می پردازد. علاوه بر این فلسفه آموزش خود را به عنوان بخشی از «نظریه آموزش» طبقه بندی کرده و سعی در شناسایی ماهیت و ویژگیهای این نظریه کرده و به تکمیل این نظریه ( هنوز ناقص ) بپردازد. «نظریه آموزش» نوعی نظریه عملی است که سعی در فراهم آوردن رهنمود و روشنگری تمامی جنبه های مختلف آموزش ( اعم از جنبه های تعلیمی، اخلاقی و سیاسی مربوطه ) و همچنین ساختار اجتماعی وابسته به آن دارد. [ ۱] جهت دستیابی به این هدف، نظریه آموزش نیاز به فراهم کردن مفاهیم صحیح و دانش کافی از نحوه تدریس، یادگیری، روشهای ارزیابی، ساختار و نحوه تغییر و تحول سیستمهای آموزشی و اجتماعی، نقش افراد ذی نفع مربوطه و مسائل نظیر آن دارد. [ ۱]
مسئله آموزش طی قرنهای متمادی ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است: به عقیده برخی معلمی ( یا گونه ای از آن ) از نظر قدمت دومین پیشه انسان ها بوده است. هیچ جامعه ای وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند زیرا شکی نیست که کودکان بی سواد، نادان و نامطلع از فرهنگ جامعه شان به دنیا می آیند. برخی از کودکان در یادگیری مهارتها، امکانات یا توانایی بیشتری دارند و این امر در قرار گرفتن فرد در طبقه اجتماعی و میزان در آمد وی تأثیر فراوان دارد. یادگیری همچنین به کودکان این قابلیت را می دهد که به صورت مستقل به سمت اهداف مورد نظرشان حرکت کنند و همچنین هویت ویژه ای در جامعه داشته باشند[ ۲] .
همانطور که گفته شد، آموزش دارای مفهوم و کاربردی گسترده، پیچیده و مبهم است. تاکنون تعریف واحد یا جامعی از «آموزش» به دست نیامده است و اهل نظر، هر یک بر پایه تفکرات و تجربیات خود، تعریفی از آن ارائه داده اند.
• امیرحسین آریان پور: آموزش و پرورش عبارت است از «فرایند هدایت و جهت دهی عمدی به تجارب انسانی»[ ۳]
• محمدباقر هوشیار: آموزش و پرورش مجموعه منظمی از اعمال و رفتار است؛ به بیان دیگر آموزش و پرورش فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال ( آموزگار و دانش آموز ) که مسبوق به اصل و متوجه هدف و مستلزم برنامه است.
• جان دیویی: آموزش، دوباره ساختن یا سازمان دادن تجربه است، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی، فرد را بهتر قادر سازد.
• ژان ژاک روسو: آموزش، هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر ( متربی ) و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق می پذیرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمسئله آموزش طی قرنهای متمادی ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است: به عقیده برخی معلمی ( یا گونه ای از آن ) از نظر قدمت دومین پیشه انسان ها بوده است. هیچ جامعه ای وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند زیرا شکی نیست که کودکان بی سواد، نادان و نامطلع از فرهنگ جامعه شان به دنیا می آیند. برخی از کودکان در یادگیری مهارتها، امکانات یا توانایی بیشتری دارند و این امر در قرار گرفتن فرد در طبقه اجتماعی و میزان در آمد وی تأثیر فراوان دارد. یادگیری همچنین به کودکان این قابلیت را می دهد که به صورت مستقل به سمت اهداف مورد نظرشان حرکت کنند و همچنین هویت ویژه ای در جامعه داشته باشند[ ۲] .
همانطور که گفته شد، آموزش دارای مفهوم و کاربردی گسترده، پیچیده و مبهم است. تاکنون تعریف واحد یا جامعی از «آموزش» به دست نیامده است و اهل نظر، هر یک بر پایه تفکرات و تجربیات خود، تعریفی از آن ارائه داده اند.
• امیرحسین آریان پور: آموزش و پرورش عبارت است از «فرایند هدایت و جهت دهی عمدی به تجارب انسانی»[ ۳]
• محمدباقر هوشیار: آموزش و پرورش مجموعه منظمی از اعمال و رفتار است؛ به بیان دیگر آموزش و پرورش فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال ( آموزگار و دانش آموز ) که مسبوق به اصل و متوجه هدف و مستلزم برنامه است.
• جان دیویی: آموزش، دوباره ساختن یا سازمان دادن تجربه است، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی، فرد را بهتر قادر سازد.
• ژان ژاک روسو: آموزش، هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر ( متربی ) و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق می پذیرد.
wiki: فلسفه آموزش